یک دلیل دیگر این است که بنگاههای اقتصادی به تبلیغات نه به عنوان یک علم بلکه بیشتر به عنوان یک هنر مینگرند. وقتیکه به سراغ یک کانون تبلیغاتی میروید و سفارش تهیه گزینه تبلیغاتی خاصی را میدهید, در این کانونها، افراد به خاطر آشنایی با گرافیک اقدام به تهیه موارد تبلیغاتی میکنند و صد البته فقط روی جنبه هنری آن تمرکز دارند. دلایل جذب مشتری بیشتر کانونها، فقط قیمت و زیبایی کار است. ولی طراحی یک بروشور ، با نوشتن آن خیلی فرق دارد. در چنین مواقعی دستاندرکاران تبلیغات، عمل خود را اینگونه توجیه میکنند که زیبایی موجب ماندگاری نام در ذهن مخاطب شده و همین ماندگاری او را به سمت خرید کالا سوق میدهد.
ولی این تمام ماجرا نیست.اما در اصل این فرض که اگر مصرف کننده با نام شما آشنا باشد، قلب و کیف پولش هم این نام را دنبال خواهد کرد فرض غلطی است. زیبایی هنری فقط جزئی از کار است که باعث میشود کار را بیشتر در معرض دید قرار میدهد؛ ولی لزوما منجر به فروش نمیشود. تبلیغات تنها زمانی کارساز است که به صورت آمیزهای از علم و هنر مورد استفاده قرار گیرد.
در حال حاضر با آغاز روند خصوصی سازی در کشور، در آینده نزدیک , نیاز به این علم بیشتر احساس خواهد شد. امیدوارم شما هم به عنوان یکی از صاحبان صنایع یا فروشندگان خوشفکر کشور، به سمت علمی کردن تبلیغات خود پیش رفته و از هدر رفتن پولهای باارزشتان جلوگیری کنید . این نکته را نیز بخاطر بسپارید که قرار دادن نام شرکتتان در مجله و تلویزیون الزاما ضامن موفقیتتان نخواهد بود و باید برای هر ریالی که خرج میکنید، انتظار بازگشت داشته باشید.
نکته مهم این است:
هدف از تبلیغات سروصدا برپا کردن نیست. این بیشتر یک علم است تا هنر. اگر پولی را که صرف بازاریابی میکنید، به شما باز نگردد، با دردسر بزرگی مواجه می شوید.