انحراف هایی در روند های بهره وری، تا حدودی منعکس کننده تفاوت های مربوط به سطوح صنعتی در کشورها می باشند. نرخ رشد بهره وری امریکا از سال 1995 به این سو گسترده تر است. تقریبا نیمی از صنایع در امریکا، نرخ رشد بهره وری خود را بعد از دهه نود یملادی تسریع کردند در مقایسه با تنها 20 درصد نرخ رشدی که مربوط به صنایع اتحادیه اروپا بود. اکثر چنین نرخ رشد سریعی در امریکا توسط بخش خدمات حاصل شد. مخصوصا عمده فروش و حتی خرده فروش ها، صنعت بانکداری و خدمات مالی دیگر.
4 کشور : فنلاند، یونان، سوئد و بریتانیا، شکاف بهره وری نزدیکی را با ایالات متحده را تا سال 2004 حفظ کردند اما از ان سال به این سو، فاصله نرخ رشد بهره وری ان ها با این کشور افزایش یافت. یونان و بریتانیا، افت بیش تری را تجربه کردند. به طوری که بریتانیا نرخ رشد رسالانه میانگین 0.4 درصدی را تجربه کرد در حالی که رشد بهره وری یونان منفی نیز شد. در مقابل، فرانسه، المان، ایتالیا، هلند در هر دو فاصله زمانی معرفی شده، شکاف بیشتری را تجربه کردند.
اگثر کشورهای EU-13 نرخ رشد بهره
وری تقویت شده بهتری را تجربه کردند. همانطور که در جدول شماره 2ملاحظه می شود،
اکثریت این کشورها نرخ رشد بهره وری سریع تری را به نسبت ایالات متحده در فاصله
سال های 2000 و 2013 تجربه کردند. تنها قبرس و مالت، در این فاصله زمانی از بقیه
عقب افتادند. به هر حال، کشورهای EU-13 تونستند کم تر
از 12 درصد در رشد ناخالص داخلی اتحادیه اروپانقش داشته باشند و به اندازه نیمی از
کشورهای EU-15، بهره وری تولید کنند. به
دلیل انکه رشد ناخالص داخلی نسبتا در این کشورها سریع تر اتفاق می افتاد. در نهایت
همان طور که در شکل بالا نشان داده شده است، برای 28 کشور عضو اتحادیه اروپا، نرخ
رشد بهره وری در مقالیسه با امریکا کم تر است. شکل شماره 5، همگرایی و واگرایی بین
eu-13 به همان نسبت سایز اقتصادی ان ها نشان داده شده است.
بهره وری بالاتر با رشد اقتصادی متفاوت است. برای این که
بهفمیم چرا، باید به این موضوع توجه کرد که اگر کشورهای عضو EU-15 نرخ رشد بهره وری خود را در فاصله سال های 1980 تا 1995 و پس از ان تا
2013 حفظ می کردند، رشد ناخالص داخلی سالانه ان ها امروزه به بالاتر از 16 درصد می
رسید و بیش از 1.6 تریلیون یورو بالغ می شد. اما، اگر رشد در ایالات متحده شتاب
نمی گرفت و به اندازه نرخ سال های 1980 تا 1995 باقی می ماند، رشد ناخالص داخلی
سالانه این کشور، 17 درصد از امروز کم تر می شد یا 2.8 تریلیون دلار کم تر می شد.
یا از جنبه ای دیگر، اگر ایالات متحده و eu-15 نرخ رشد بهره وری خود را با یکدیگر جابچا می کردند در فاصله سال های 1995
تا 2013 میلادی،رشد ناخالص داخلی EU-15 به جای 1.6
تریلیون یورو، به 2.2 تریلیون یورو بیش تر از رشد ناخالص داخلی امریکا در
این بازه زمانی می شد. بنابراین، تقویت کردن بهره وری یک موضوع اساسی در اتحادیه
اروپا به شمار می رود و برای سلامت اقتصادی اینده ان واجب است.
به دلیل انکه نرخ مشارکت نیروی کار در تولید بهره وری در
اتحادیه اروپا پایین تر از ایالات متحده می باشد. سهم بزرگ تری از بازنشستگی در
میان اروپایی قبل از سن 65 سالگی از امریکا بیشتر است و 65 درصد امریکایی های
شاغل، بین 55 تا 65 سال سن دارند در حالی که فقط 55 درصد اروپایی ها در این سن کار
می کنند.علاوه بر این، سهم بیشتری از جمعیت اتحادیه اروپا بالای 65 سال سن دارند.
در سال 2013، 18.2 درصد جمعیت 27 کشور عضو اتحادیه اروپا 65 سال و بیش تر سن
داشتند در مقالیسه با 13.8 درصد مربوط به آمریکا. تا سال 2050 میلادی تخمین زده می
شود که این شکاف سنی بیشتر شود به گونه ای که به 28.7 درصد در اتحادیه اروپا و
20.2 درصد در امریکا برسد. وقتی اکثر اروپایی ها مصرف کننده باشند و تولید کننده
نباشند، تنها راه برای اروپا که درآمد سرانه خود را افزاش دهد، افزایش نرخ بهره
وری می باشد و لاغیر.
برای مشاهده اینکه تا چه اندازه بهره وری برای موفقیت های
آینده ضروری تلقی می شود، باید به این موضوع توجه کنیم که اگر بهره وری نیروی کار
اتحادیه اروپا از میانگین 2.3 درصدی سالهای 1980 تا 1995 در طی 25 سال آینده فراتر
رود، بازدهی سرانه واقعی تا 75 درصد افزایش می یافت که به طور قابل ملاحظه ای برای
پرداخت به جمعیت فزاینده بازنشستگان این قاره کفایت میکرد، حتی با ااین اطمینان که
درامد کارگران بعد از مالیات هم افزایش می یافت. به هر حال، نرخ رشد بهره وری
پایین امروزی اتحادیه اروپا باقی بماند، بازدهی سرانه واقعی (real outpur per
capita) به میزان 2.2 درصد افزایش خواهد یافت که برای جبران
هزینه های فزاینده بازنشستگی از شمار روز افزون بازنشسته ها کفایت می کند وهیچ
مازادی را برای کارگرانی که افزایش درامدی را تجربه نمی کنند، باقی نخواهد گذاشت.
کارآفرینی دیجیتالی و
رشد بهره وری کشورها
بهره وری از جمیع فاکتورها حاصل می شود، اما مهم ترین ان
استفاده از ابزارهای بهتر و بیشتر توسط تولید کننده گان می باشد. به عبارت دیگر،
استفاده از ماشین الان بهتر و بیش تر، تجهیزات خوب، نرم افزار می تواند بهره وری
را ارتقا دهد. به راستی،حسابداری مربوط به رشد اقتصادی نوین پیشنهاد می کند که سهم
قابل توجهی از بهره وری از استفاده بهتر و اثربخش از ابزارها یا تولز نشات گرفته
می شود. و در اقتصاد دانش بنیان امروزی، ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات
روز،در واقع فراگیر ترین و اثربخش ترین ابزارها در ارتقای بهره وری محسوب می شوند.
این ابزارهای دیجیتالی، که یکی از ان ها اینترنت است، در توسعه بهره وری نقش دارد.
ابزارهای دیجیتالی شامل سخت افزارها، برنامه های نرم افزاری، شبکه های مخابراتی و
ابزارهای نوین فزاینده ای هستند که هر 3 مقوله نوآوری، رقابت و بهره وری را دارا
می باشند. این ابزارها می تواند در فرآیند های داخلی سازمان ها نیز مورد
استفاده قرار بگیرد. در تعاملات بین سازمانها، تعاملات بین اشخاص و حتی بین
شهروندان و مصرف کننده کان و سازمان ها. به راستی، فناوری اطلاعات و ارتباطات قادر
است که میزبان ابزارهای مختلفی برای خلق، ایجاد، سازماندهی، انتقال، ذخیره سازی و
فعالیت بر روی اطلاعات در فرم دیجیتالی باشد که با راه های جدید و از طریق فرم های
جدید سازمانی قابل حصول می باشد. در ایالات متحده، 48 درصد سرمایه گذاری سرمایه ای
غیر ساختار یافته در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات ایجاد می شود و این درصد حتی
بیش تر می تواند بشود اگر همه ماشین های فناوری محور، به عنوان آی تی محور قلمداد
شوند.
در واقع فناوری اطلاعات و ارتباطات، نیروی محرک در ارتقای
بهره وری محسوب می شود. این به این دلیل است که فناوری اطلاعات و ارتباطات چیزی
است که اقتصاد دانان از ان به عنوان فناوری هدف کلی (general purpose
technology) نام می برند. فناوری هدف کلی عموما در یک نرخ
50 سال یک بار ظاهر می شود و شامل سیستم های فناوری جدید بنیادی می باشند که به
طور مجزای همه چیز را تغییر می دهد. شامل چیزی که اقتصاد تولید می کند، چطور تولید
می کند، چطور تولیدی سازمان دهی و مدیریت می کند و موقعیت فعالیت بهره ور. مهارت
هایی که برای فعالیت بهره وری مورد نیاز است، زیر ساخت های مورد نیاز برای
پشتیبانی وتوانمند سازی دیگر بخش ها و قاونین و مقررات که سازماندهی و نظم بخشی
امور را انجام میدهد. همه اینها، فناوری هدف کلی یا عمومی می باشد که هدف ان، رونق
در کل اقتصاد با دید بلند مدت می باشد. فناوری هدف عمومی، مجموعه گسترده ای از
ویژه گی های مشابه را به اشتراک میگذارد. تقریبا همه مطالعات آکادمیک از اواسط دهه
نود میلادی تا 2014 نشان می دهد که تاثیر مثبت و موثر فناوری اطلاعات و ارتباطات
بر روی بهره وری غیر قابل انکار است. تاثیرات سودمندی فناوری اطللاعات بر روی بهره
وری در مراحل مختلف قابل مشاهده می باشد از شرکت ها به صنایع و از صنایع به کل
اقتصاد ،همه در صنایع خدماتی و هم در صنایع تولیدی. مطالعات سطح شرکتی نشان می دهد
که شرکت ها با سطوح بالاتر از فناوری اطلاعات و ارتباطی، بیش تر در معرض رشد بهره
وری قرار دارند و کم تر در کسب و کار شکست می خورند. در ایالات متحده، اولین کشوری
بود که به دنیا نشان داد که چه اندازه فناوری اطلاعات و ارتباطات در رونق بهره وری
موثر است. بین 1995 و 2002، فناوری اطلاعات دو سوم همه رشد بهره وری جامع این کشور
را ایجاد کرد و به طور مجازی، همه نرخ رشد ها را در بهره وری نیروی کار سبب گردید.
وقتی رشد بهره وری در اواسط دهه نخست قرن بیست و یکم کاهش یافت،فناوری اطلاعات به
سمت تنها منابع رشد در این کشور حرکت کرد. استفاده از فناوری اطلاعات و صنایع
تولید کننده فناوری اطلاعات، تنها منبع رشد ارزش افزوده بین سال های 2005 و 2010
بود. همان طور که صنایع کم تر بهره بردار از فناوری اطلاعات، بهره وری خود را در
طی زمان از دست دادند. در مجموع، مطالعات اخیر نشان می دهد که تقریبا یه سوم کل
رشد امریکا در دوره زمانی مورد اشاره به استفاده سازمان ها از صنعت فناوری اطلاعات
و ارتباطات مرتبط می باشد. اما سوال اینجا است که چرا استفاده از فناوری اطلاعات،
نیروی محرک در رشد اقتصادی شده است؟ دلیل اصلی می تواند این باشد که فناوری
اطلاعات و ارتباطات، تاثیر بزرگ تر بر روی بهره وری و رشد به نسبت سرمایه
های غیر آی تی محور دارد. مطالعات در اوایل قرن بیست و یکم نشان داد که سرمایه
گذاری در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات، بهره وری را سه هشتم برابر از سرمایه
گذاری های غیر آی تی محور افزایش داده است. یعنی حدود 40 درصد رشد بیشتر در بهره
وری با استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطاتی حاصل شده است. بااین وجود،
فردی مانند ویلسون دریافت که همه انواع سرمایه، فقط رایانه ها، تجهیزات ارتباطی و
نرم افزارها به طور مستقیم با مقولات بهره وری چند معیاره مرتبط می باشند. فردی
مانند هیت و تامبل نیز اظهار داشت که اثرات فرعی (spillover)از فناوری اطلاعات تقریبا تاثیر سرمایه گذاری فناوری اطلاعات را
دو برابر کرده اند.
چرا فناوری اطلاعات و
کارآفرینی آنلاین، توسعه دهنده بهره وری است؟
حداقل سه دلیل عمده وجود دارد که تشریح کننده دلیل تاثیر
ممتاز فناوری اطلاعات و ارتباطات بر ارتقای بهره وری به نسبت دیگر سرمایه ها می
باشد. ابتدا، در اقتصادی که نوآوری ها در تجهیزات سرمایه ای مربوط به فناوری
اطلاعات جدید می باشد، ان ها قادر به دستیابی به اهداف در دسترس و نسبتا راحت به
سمت و سوی ارتای اثربخشی هستند. دوما، فناوری اطلاعات فقط وظایف اتوماتیک نیست، ان
در بردارنده تاثیرات مکمل گسترده می باشد شامل اجازه دادن به شرکت برای فرایند های
مهندسی معکوس. سوما، فناوری اطلاعات چیزی که اقتصاد دان ها از ان به عنوان خروچی
های شبکه ای نام می برند را دارا می باشد. که در واقع سر ریز ها هستند. وقتی که
همه این سه دلیل با هم جمع شوند، ای تی می تواند تاثیر فوق العاده ای بر روی توسعه
بهره وری داشته باشد.
تاثیر فناوری اطلاعات و
ارتباطات بر روی بهره وری اروپا
دلیل اصلی این که اتحادیه اروپا نرخ رشد بهره وری پایینی را
تجربه می کند به نسبت ایالات متحده امریکا از زمان ظهور اینترنت، به دلیل قابلیت
محدود ان از دریافت بهره وری از طریق ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات می باشد.
اطلاعات OECD نشان می هد که از 1985 تا 2010
میلادی، توانمندی فناورانه تنها 0.53 در میانگین سالانه رشد ناخالص داخلی ایالات
متحده نقش داشته است در حالی که این رقم برای بریتانیا حدودی 0.56 درصد می باشد.
اما این رقم برای فرانسه 0.32 و ایتالیا 0.28درصد و المان 0.27 بوده
است.
بررسی ها نشان می دهد که در فاصله سال های 1995 تا 2007
میلادی، فناوری اطلاعات و ارتباطات حدود 1.3 درصد در نرخ رشد بهره وری نیروی کار
در میانگین سالانه GDP در ایالات متحده
آمریکا نقش داشته است در حالی که این رقم برای کشورهای EU-15 برابر با 0.7 درصد بوده است. شکل شماره 7 میزان مشارکت و تاثیرگذاری
فناوری اطلاعات در اقتصاد و بخش خصوصی برای ایالات متحده و کشورهای
eu1-5 را نشان می دهد. گزارش OECD نشان داد که مشارکت فناوری اطلاعات در بهره وری فاکتور جامع ارزش افزوده
(TFP) از 1996 تا 2007 در ایالت متحده بالاتر از کشورهای
اروپایی بوده است. مطالعات غیر رسمی نشان می دهد که در آلمان و بریتانیا، فناوری
اطلاعات توانسته اس قریب به 66 درصد بهره وری در tfp را به خود اختصاص داده است در حالی که این رقم برای امریکا تنها 60 درصد
بوده است.