کد خبر: ۴۷۶۲
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۸ - ۲۰:۵۸

روزی دانشجو ی دانشگاه و ۱۳ سال بعد مهمان همانجا

آری، چون همین دیروز و حدود سیزده سال پیش از ماوای آرامش شهرستان با کوله ای پر از آرزوهای بزرگ بعنوان یک دانشجوی ارشد به هیاهوهای پایتخت پای گذاشتم.
چه زود گذشت به سرعت نور...
آری، چون همین دیروز و حدود سیزده سال پیش از ماوای آرامش شهرستان با کوله ای پر از آرزوهای بزرگ بعنوان یک دانشجوی ارشد به هیاهوهای پایتخت پای گذاشتم.
شلوغی هایی که برایم تازگی بسیار باخود داشت، جماعتی عادت کرده به ترافیکی سنگین و با خلق و خویی عادت گرفته به دنیای صنعتی، روزهای نخستینی که صدای بوق در ذهن میچرخید و ریه هایی که با سرفه هایشان تعجب داشتند از این همه آلودگی.
اما همین کلاس ها و پنجره ها مونسی شدند بر آرامش
باید فردا و فرداها را از همین کلاس ها نقاشی میکردم به عهد اراده.
دانشگاه پیام نور، بستری را برایم مهیا می ساخت تا با کتاب ها، انیس و رفیق تر گردم، اینجا، محور تلاش ها بر شانه های دانشجوست و لذا برای این عزم، مردمانی با بلندای همت می‌طلبید.
راه سخت بود و ناهموار اما به عزم همت، کاری می‌شود کرد کارستان.
چند روز آینده بعد از 13 سال مهمان همان دانشگاه خواهم بود به عنوان کارآفرین و سخنران، این حضور لذتی برایم دارد از جنس احساس و رضایت... رضایت نسبی از 13 سالی که گذشت و قوی تر شدن برای ادامه ی مسیری که پیش رو هست...
چشم های تاریخ تلاش هایمان را میبیند که چه کرده ایم و چه خواهیم داشت در حیات کوتاهمان برای ایران
باشد که تمامی ما تلاش کنیم تا هر کداممان مرزهای وطن را وسعت دهد در مسیر سازندگی و پیشرفت