شاعر شوریدهسر شیرین سخن
اگر چه تولد مولانا را به تحقیق و اجماع هشتم مهر سال ۶۰۴ گفتهاند اما زایش جسمانی او با تولد روحانیاش توفیر بسیار دارد. به واقع مولانای ما در ۸ آذر سال ۶۴۲ قمري در ۳۸ سالگي و در هنگامه دیدار با شمس دوباره زائيده شده است. او خود نیز اذعان دارد که یک بار متولد نشده است:
مانند طفلي در بدن، من پرورش دارم ز خون يك بار زايد آدمي، من بارها زائيدهام
دیدار با عشق؛ شرح آغاز شوریدگی مولانا
روزی مولوی از راه بازار به خانه بازمیگشت که عابری ناشناس گستاخانه از او پرسید: «صراف عالم معنی، محمد برتر بود یا بایزید بسطامی؟» مولانا با لحنی آکنده از خشم جواب داد: «محمد (ص) سر حلقه انبیاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟» درویش تاجرنما بانگ برداشت: «پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی به زبان راند؟» مولانا فرو ماند و گفت: «درویش، تو خود بگوی». گفت: «اختلاف در ظرفیت است که محمد را گنجایش بیکران بود؛ هر چه از شراب معرفت در جام او میریختند همچنان خمار بود و جامی دیگر طلب میکرد. اما بایزید به جامی مست شد و نعره برآورد: شگفتا که مرا چه مقام و منزلتی است! سبحانی ما اعظم شانی!» پس از این گفتار، بیگانگی آنان به آشنایی تبدیل شد. نگاه شمس تبریزی به مولانا گفته بود از راه دور به جستجویت آمدهام اما با این بار گران علم و پندارت چگونه به ملاقات الله میتوانی رسید؟ و مولانا به او پاسخ داده بود: مرا ترک مکن درویش و این بار مزاحم را از شانههایم بردار.
شوریدگی بیپایان
ملاقات با شمس را باید یکی از نقاط عطف زندگی شاعر پرآوازه ایرانی دانست. ملاقاتی که در شخصیت او تأثیری شگرف داشت؛ درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت.
ای زندگی تن و توانم همه تو جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو از آنم همه تو
رشک شاگردان و اطرافیان مولوی برانگیخته و شمس، متواری شد. دیوان شمس و غزلهای پرسوز و گداز جلالالدین مولوی، حاصل همین دیدار شورانگیز و در پی آن فراق دردناک است. مولانا در پی یافتن شمس شد و وقتی به مقصود نرسید، دل به صلاحالدین زرکوب سپرد و پس از وی به حسامالدین چلبی دلخوش کرد و او را مفتاح خزائن عرش، امین کنوز فرش، بایزید وقت و جنید زمان خواند و حسامالدین بود که مولوی را برای سرودن مثنوی ترغیب کرد.