ضرورت ارتقاء دانش مالی کارکنان

هر روزه ماشاهد برگزاری جلسات طولانی در شرکت‌ها هستیم که در آن‌ها  مدیران ارشد سعی دارند با ارائه اطلاعات مالی شرکت به مدیران عملیاتی، بازاریابی و یا کارکنان زیردست خود گامی موثر درجهت بهبود روند فعالیت‌های تجاری  سازمان بردارند. اما چون از سطح دانش و درک مفاهیم مالی مدیران یا کارکنان خود اطلاعات کاملی ندارند، معمولا این جلسات از بازدهی لازم برخوردار نمی‌باشد.

اما چرا مدیران از سطح دانش مالی زیردستان خود اطلاعی ندارند؟ علت اصلی این است که انسان به طور طبیعی دوست ندارد اعتراف به کم اطلاعی کند، بنابراین  کارکنان بنگاه اقتصادی  سعی می‌کنند سطح دانش خوداز امور مالی را ازمدیران خود مخفی نگاه دارند. شاید شما نیز در جلساتی حضور داشته‌اید که افراد حاضر معمولا ساکت بوده و اظهارنظری نمی‌کنند. از دلایل اصلی می‌تواند این باشد که شرکت‌کنندگان در جلسه از مسائل مالی سر درنمی‌آورند بنابراین سوالی مطرح نمی‌کنند، چون دوست ندارند جلوی روسا و همکاران‌شان مشخص شود اطلاعات کافی ندارند.

شاید جالب باشد که  بدانید مدیر مالی یک شرکت، اغلب به متقاضیان استخدام درپست‌های مهندسی اعلام می‌کند درصورت تمایل می‌توانند صورت‌های مالی دو سال گذشته شرکت را بررسی کنند، اما تا به حال هیچ کدام‌شان از این فرصت استفاده نکرده‌اند، چرا که آن‌ها می‌دانند چیزی از آن سردر نمی آورند.

برای پی بردن به این مسئله که مدیران میانی وکارکنان تاچه حد با مسائل مالی سازمان  آشنائی دارند ،نمونه آماری از میان مدیران عالی وسرپرستان انتخاب گردید  وازآنها یک آزمون مالی ابتدائی صورت گرفت.جالب است بدانید متوسط نمره این جامعه آماری،دراین رده سازمانی  38 درصد شد. دراین آزمون مشخص گردید  بسیاری از مدیران  تفاوت میان مفاهیم اساسی  همچون صورت سودو زیان با ترازنامه ویا تفاوت میان سود و نقدینگی رانمی دانستند .  والبته قابل پیش بینی بود که تقریبا هفتاد درصد ازآنها نتوانند ((جریان آزاد وجوه نقد))]که امروزه یکی از معیارهای اصلی سرمایه گذارای است رابه درستی تعریف کنند .          

آیا کمبود سواد مالی مسئله مهمی است ؟ بی تردبد از نظر تک تک مدیران  مسئله پراهمیتی است . 
چرا که فقدان سواد مالی می تواند به تصمیم گیری های مالی ضعیف منجرشود و لاجرم  می تواند اثرات سوء و جبران ناپذیری بر سازمان وارد آورد. به نظر می رسد آن دسته از مدیران و کارکنان که  بامسائل ومفاهیم مالی  آشنا نیستند ، خود به خود نمی توانند درگفت و گوهای مربوط به عملکرد سازمان مشارکت زیادی داشته باشند و کم تر احتمال دارد به درجات عالی سازمان دست پیدا کنند .مهمتر آنکه این افراد نمی توانند سوء استفاده های مالی را درک کنند وبرای آنها میزان سلامت تصمیمات و اقدامات کارفرما قابل اندازه گیری نیست .

دربسیاری از شرکتها مجبور هستیم به نیروی فروش آن یاد بدهیم که فروش با هر شرایطی فروش نیست ،بلکه فروش و فروش سود آور با هم تفاوت دارند .خیلی از فروشندگان از تاثیر فروش اقساطی یا فروش نسیه وهمچنین تخفیف های ارائه شده بر حاشیه ناخالص سود ،درک صحیحی ندارند. وقتی آنها ارقام را درک نکنند، روشن است که نمی توانند به آسانی آن ها را بهبود بخشند .پس نمی توان انتظارداشت سختکوش ترین فروشندگان بدون داشتن اطلاعات کافی از امور مالی بتوانند گامهای سریعی در جهت افزایش سود سازمانی بردارند.اگرچه بی سوادی مالی درتمامی سطوح قابل اهمیت است ولیکن این نقصان درسطوح مدیریتی  ممکن است باعث عجز سازمانی شود . برای مثال ، فرض کنید یک سازمان (مثل بسیاری از سازمان های امروزی ) قصد دارد جریان وجه نقد عملیاتی را بالا ببرد. اگر مدیران از اهرم های ترازنامه ای هم چون کاهش موجودی با کوتاه کردن زمان فروش قسطی که نقدینگی را تحت تاثیر قرار می دهد اطلاعی نداشته باشند ،موجبات کاهش توان مالی شرکت رافراهم آورده وبتدریج سازمان دربازاررقابت  شکست می خورد.                                         

پرواضح است که راز موفقیت در هر بنگاه اقتصادی درسه دانش الف : مالی ، ب : تجاری و ج: فنی خلاصه گردیده است و اگرمدیران درهرجایگاه سازمانی به نسبت ضروری از هر کدام از این سه مفهوم برخوردار نباشند ، بی شک نمی توانند به ایفای نقش موثر و موفق در بنگاه دست یابند .

اگر چه هر مدیر فروش باید بیشترین دانش خود را در نحوه انجام معاملات کسب کند اما موفقیت او در نقش مدیر فروش منوط است به اینکه از حداقل دانش مالی و حتی فنی سازمان خود برخوردار باشد تا در مذاکرات تجاری بهترین تصمیم و انتخاب را عملی سازد .و بطریق اولی یک مدیر مالی موفق کسی است که از فرایند فنی و تجاری سازمان حداقل دانش مربوط به آنها را بدست آورد و شاید عجیب به نظر برسد که حتی یک مدیر فنی و مهندس در بنگاه اقتصادی باید از حداقل دانش مالی و دانش تجاری برخوردار باشد تا بتواند تصمیمات و اقدامات خود را در فرایند فعالیت مهندسی بدرستی و مطابق با منافع بنگاه به انجام رساند . در هر حال موفقیت فعالیت تجاری هر بنگاه اقتصادی منوط به جایگاه دانش مالی در آن سازمان است !