Love & Mercy (عشق و بخشش)
کارگردان: بیل پولاد
تاریخ اکران: ۱۵ خرداد ۱۳۹۴
یکی از فیلمهای تابستانی که برای دیدنش لحظه شماری میکنیم، یک درام خوشآهنگ است که به زندگی برایان ویلسون، خواننده و ترانهسرای بزرگ امریکایی و رهبر گروه بیچ بویز میپردازد. عشق و بخشش نام یکی از آهنگهای ویلسون است که آن را در سال ۱۹۸۸ اجرا کرده است.
Love & Mercy به کارگردانی بیل پولاد، روایتگر دو دورهی متفاوت از زندگی ویلسون است. یکی دههی ۱۹۶۰ که توسط پل دنو ایفای نقش میشود و دوران جوانی ویلسون را نشان میدهد و دیگری دههی ۱۹۸۰ که جان کیوزک نقش ویلسون میانسال را بازی میکند. فیلم سالهای زیادی از زندگی ویلسون را به نمایش میگذارد؛ از شروع فعالیت حرفهای این خواننده و تشکیل گروه بیچ بویز تا بعدها که ویلسون به یک بیماری روانی عجیب مبتلا میشود و تحت درمان قرار میگیرد.
اگرچه این دومین تجربهی کارگردانی بیل پولاد است، اما او کارنامهی بزرگ و افتخارآمیزی در مقام تهیهکنندگی دارد. 12 Years a Slave و Into the Wild از برجستهترین فیلمهایی هستند که او تهیهکنندهی آنها بوده است.
Testament of Youth (عهد جوانی)
کارگردان: جیمز کنت
تاریخ اکران: ۱۵ خرداد ۱۳۹۴
Testament of Youth یک درام انگلیسی است که خاطرات فردی به نام ورا بریتین از جنگ جهانی اول را روایت میکند. ورا در سال ۱۹۱۴ موفق میشود تا بر محدودیتهای موجود آن زمان غلبه کند و برای تحصیل به دانشگاه آکسفورد برود. با شروع جنگ جهانی اول، برادرش ادوارد و نامزدش رولند، به جنگ اعزام میشوند تا در خط مقدم با دشمن مبارزه کنند. ورا نیز که تحت تاثیر از خودگذشتگی آنان قرار میگیرد، به نیروهای امداد داوطلبانه میپیوندد تا به زخمیها و آسیبدیدگان انگلیسی و آلمانی در لندن، مالت و فرانسه کمک کند.
آلیسیا ویکندر، بازیگر سوئدی در فیلم به جای ورا بریتین به ایفای نقش میپردازد. ویکندر که اخیرا بازی درخشانش را در Ex Machina دیدهایم، این روزها بسیار پرکار است، به طوری که Testament of Youth نهمین فیلمی است که امسال با بازی او میبینیم.
Testament of Youth فیلمی است که خاطرات واقعی یکی از شاهدان جنگ را بازگو میکند و تاثیرات این پدیدهی شوم را روی زندگی شخصی او و به طور کلی مردم دنیا به تصویر میکشد.
Me and Earl and the Dying Girl (من و ارل و دختر درحال مرگ)
کارگردان: آلفونسو گومز رهون
تاریخ اکران: ۲۲ خرداد ۱۳۹۴
با وجود آثار نوجوانانهی سطحی و کمارزشی که مدتی است سینماها را اشباع کردهاند، از راه رسیدن Me and Earl and the Dying Girl مثل دمیدن یک هوای تازه به کالبد این سبک از فیلمها است. این فیلم با کارگردانی آلفونسو گومز رهون، نه تنها به آثار کلاسیک سینما ادای دین میکند، بلکه خود نیز به عنوان یک کمدی رمانتیک، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
داستان این فیلم دربارهی گِرِگ گینز، دانشآموز دست و پا چلفتی دبیرستان پیتسبورگ است. گرگ و بهترین دوستش ارل، اوقات بیکاری خود را به ساخت فیلمهای کوچک و مستقل میپردازند. آنها پس از آشنایی با همکلاسی جدیدشان به نام راشل، که مبتلا به سرطان خون است، تصمیم میگیرند تا فیلم بعدی خود را دربارهی او بسازند.
با اینکه Me and Earl and the Dying Girl دومین تجربهی کارگردانی آلفونسو گومز رهون در سینما است (البته او قبلا کارگردانی چهار سریال تلویزیونی را نیز بر عهده داشته)، اما انتظار میرود که با فیلمی متفاوت و تماشایی روبهرو شویم.
The Wolfpack (گلهی گرگ)
کارگردان: کریستال موزل
تاریخ اکران: ۲۲ خرداد ۱۳۹۴
The Wolfpack یکی از عجیبترین مستندهایی است که تا کنون دیدهایم. کریستال موزل دوربینش را به خانهای واقع در یکی از محلههای شهر منهتن برده تا از زندگی متفاوت خانوادهی آنگولو یک فیلم بسازد. شش برادر و یک خواهر به همراه پدر و مادرشان در این خانه زندگی میکنند. فرزندان این خانواده بیشتر طول روز را به تماشای فیلمهای مختلف میگذرانند و پس از دیدن هر فیلم سعی میکنند تا آن را با وسایلی که درون خانه دارند بازسازی کنند؛ اما این قسمت عجیب زندگی آنها نیست. فرزندان خانوادهی آنگولو با اینکه اکنون نوجوان هستند، اما تنها چند بار در مدت زندگی خود از خانه خارج شدهاند؛ شاید سالی یک یا دو بار! در واقع آنها تمام عمر در خانه حبس بودهاند و حتی مادرشان به آنها خواندن، نوشتن و سایر چیزهایی که بچههای عادی در مدرسه یاد میگیرند را آموزش داده است.
با اینکه فرزندگان خانوادهی آنگولو در شرایطی بسیار غیرطبیعی بزرگ شدهاند، اما رفتارشان چندان متفاوت و عجیب نیست. آنها خوشحالند و حداقل در ظاهر اثری از افسردگی در چهرههایشان دیده نمیشود. آنها از تماشای آثار تارانتینو مثل Pulp Fiction و Reservoir Dogs لذت میبرند و وقتی مصاحبه میکنند از مفاهیم سرد و ناامیدکننده حرف نمیزنند. اما برخلاف آنها مادرشان از این موضوع ناراحت به نظر میرسد و برای آیندهی فرزندانش نگران است. به نظر میرسد مشکل اصلی پدر خانواده باشد که به دلایل نامشخص فرزندانش را در خانه حبس کرده است.
اوج فیلم مربوط به زمانی است که بچههای خانواده تصمیم میگیرند برای اولین بار یک فیلم را در داخل سینما و در کنار سایر مردم تماشا کنند.
The TribeThe Tribe (دار و دسته)
کارگردان: میروسلاو اسلابوشپیتسکی
تاریخ اکران: ۲۷ خرداد ۱۳۹۴
The Tribe یک درام اوکراینی از میروسلاو اسلابوشپیتسکی است که شخصیتهایش حرف نمیزنند، موسیقی در آن شنیده نمیشود و حتی خبری از زیرنویس هم نیست. شخصیتهای این فیلم همگی ناشنوا هستند و برای برقراری ارتباط از زبان اشاره استفاده میکنند؛ بنابراین کارگردان نمیتواند در این فیلم منظورش را از طریق دیالوگها به مخاطب بفهماند و این موضوع ممکن است ابتدا کمی غریب و در عین حال ناامیدکننده به نظر برسد.
داستان فیلم روی شخصیتی به نام سرگی (گریگوری فسنکو) تمرکز دارد. او یک نوجوان ناشنوا است که به نظر میرسد توسط خانوادهاش طرد شده باشد و حالا به یک مدرسهی شبانهروزی مخصوص ناشنوایان منتقل میشود. او که با محیط و قوانین این مدرسه و دانشآموزان بزهکارش آشنایی ندارد، در ابتدا با مشکلات فراوانی مواجه میشود، اما کمکم یادمیگیرد که باید مانند بقیه رفتار کند و به کارهای کثیف و نامعقول آنان تن دهد. سرگی در حال عادت کردن به زندگی جدیدش است تا اینکه با دختری به نام آنا (یانا نویکوا) آشنا میشود، به او دل میبندد و تصمیم میگیرد قوانین غیرانسانی مدرسه را زیر پا بگذارد.
منبع: TheFilmStage