هر فردی برای شغلی...
مولوی شاعر اندیشمند ما میفرماید:
هر کسی را بهر کاری ساختند مهر آن را در دلش انداختند...
هر فردی برای شغلی متناسب با ویژگیهای ذاتی و فردیاش
ساخته شده است و شاغل شدن در مشاغل نادرست و غیرمنطبق با استعداد و توانایی،
عوارض و پیامدهای ویژهای را به همراه دارد.
واقعیتها حاکی از آن است که بعضی افراد رو به مشاغلی میآورند که استعدادی متناسب با آن نداشته و همچنین تواناییهای منطبق با مشاغل مورد
اشتغال را نیز ندارند.
البته لازم است در این زمینه تحقیقات لازم بعمل آید تا
مشخص شود که چند درصد از افراد شاغل در شغلی متناسب با استعداد و توانایی شان
مشغول به کار هستند. دلیل اینکه از کلمههای استعداد و توانایی استفاده میشود به
این خاطر است که غیر از استعداد، موضوع توانایی در اشتغال به کار نیز بایستی مدنظر قرار گیرد.
برای مثال فردی که استعداد کارهای اداری و دفتری دارد
ولی به شغل فروشندگی در یک مغازه پوشاک مشغول به کار شود، چنین فردی در شغل
نامناسب با استعدادش مشغول به کار شده است.
حال چنانچه این فرد با مراجعه به کارشناسان و بررسیهای
لازم متوجه بشود که استعداد کارهای اداری و دفتری در رتبه اول و استعداد کارها و
امور تجاریاش ضعیفتر و در رتبه پنجم از استعدادهایش قرار داشته باشد رتبه پنجم
در مقایسه با رتبه اول استعداد او که اداری و دفتری است خیلی و به مراتب ضعیفتر
است.
در نظر گرفتن استعداد و توانایی جهت اشتغال به کار از
جمله موارد مهمی است که بایستی مدنظر قرار گیرد. البته در نظر گرفتن استعداد یک
شغل امری به مراتب مهمتر از توانایی است. زیرا اشتغال به کاری که در حیطه استعداد
او نباشد مشکلات به مراتب بیشتری را به همراه دارد.
با توجه به دو مورد فوق در صد قابل توجهی از مشاغل به
درستی انتخاب نمیشوند. در یکی از نشریات از سوی کمیسیون زنان و خانواده مجلس
شورای اسلامی آماری ارائه شده بود که حدود ۱۲ در صد جمعیت زنان کشور شاغل هستند و شغل ۷۵ در صد زنان با تحصیلات آنها همخوانی ندارد.
این امر میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که با رشته
تحصیلی به درستی و منطبق با استعداد شغلی انتخاب نشده و یا اینکه انتخاب رشته
تحصیلی به درستی انجام گرفته ولی شغل مورد استعداد و توانایی در دسترس نبوده است
اما رقم ۷۵ در صد اشتغال در غیر رشته تحصیلی از دیدگاه آماری
قابل توجه و معنیدار است.
از جمله مهمترین عوارض و پی آمدهای شاغل شدن در مشاغل
غیرمنطبق با استعداد و توانایی به شرح ذیل میباشد:
۱) اشغال جایگاه
شغلی افراد شایسته و لایق:
فردی که شغل متناسب با ویژگیهایش را انتخاب ننماید غیر
از اینکه در شغلی نا متناسب مشغول به کار میشود بلکه شغل فردی لایقتر و شایستهتر از خود را اشغال و او را از دستیابی به شغل موردنظر و منطبق با استعداد و
تواناییاش محروم مینماید. از یک سو فرد به کاری مشغول میشود که برای آن ساخته
نشده به همین دلیل کار چندان با کیفیتی ارائه ننموده و از سوی دیگر فردی را که میتوانسته در شغلی مناسب با توان و استعدادش مشغول شود از کاری سازنده و شایسته
محروم مینماید. اینگونه موارد چنانچه در مقیاسی وسیع انجام شود آسیبهای انسانی،
اجتماعی و اقتصادی بسیاری را به همراه خواهد داشت.
۲) ارائه خدمات و
کالای نامرغوب:
بدیهی است فردی که استعداد و توانایی انجام شغل را نداشته
باشد با سعی، تلاش و زحمت بسیار به انجام کارهای مرتبط با آن شغل انجام وظیفه مینماید در صورتیکه شغل متناسب با استعداد و توانایی را شخص به خوبی و به راحتی
انجام وظیفه نموده، کارها و فعالیتهای مرتبط با آن را نیز به آسانی انجام میدهد و
از انجام آن نیز لذت میبرد، به همین سبب خدمات و کالایی با کیفیت نسبتا خوب و مرغوب به جامعه
ارائه خواهد شد، در صورتیکه در شغل نامناسب با استعداد و توانایی شخص کالا و
خدمات ارائه شده کیفیت و مرغوبیت چندانی نخواهد داشت.
۳) اکتفا به در
آمدهای پایین:
اگر از استثنائات بگذریم واضح است که کالا و خدمات مرغوب
در آمد نسبتا بهتری را به دنبال خواهد داشت. بعضی از افراد در مشاغلشان کار
ارزنده و با کیفیت ارائه میکنند ولی در آمدشان با سایر همکاران تفاوت چندانی
ندارد، معمولا چنین مواردی به مشکلات سازمانی و مدیریتی مربوط میشود.
مردم گرایش ویژهای به خدمات و کالاهایی که از مرغوبیت و
کیفیت بهترو بیشتری برخوردار باشند، دارند به همین دلیل افرادی که چنین کالاها و
خدماتی را ارائه میکنند معمولا و به نسبت در آمد بیشتری در مقایسه با همکاران خود
دارند.
۴) جلوگیری از رشد و
خلاقیت:
انسان موجودی است که برخلاف سایر موجودات، مسیری برای
رشد و تعالی در پیش دارد. انسان با ترقی و تعالی که از نظر فردی، اجتماعی، انسانی، معنوی شغلی به دست میآورد، خود، جامعه، حرفه و تمام پدیدههای هستی را تا
حدودی به جلو حرکت میدهد. به عبارتی شغل، قسمتی از وجود، هستی، زندگی، آینده و
روند تکامل شخص را در مسیر رشد برعهده دارد. شغل مانند زندگی مسیری در جهت رشد،
پویایی، تحول و تکامل را پیشرو دارد.
شخص پس از قرار گرفتن در یک شغل مسیر رشد و پیشرفت را طی
میکند، ولی اگر فرد در شغل متناسب با استعدادش قرار گرفته باشد غیر از رشد و
پیشرفت، خلاقیتهایی را در آن حرفه بوجود آورده و تحولاتی را در آن شغل ایجاد
خواهد کرد به نحوی که پیش از آن کسی دست به چنین خلاقیتهایی نزده است. چنین امری
در کارهای بسیاری از صنعتگران، دانشمندان، هنرمندان و مشاغلی که بشریت با آن سرو
کار داشته، مشاهده میشود.
این نکته قابل توجه است که در مسیر شغلی متناسب قرار
گرفتن و مهمتر از آن توانایی بیشتر، باعث پیشرفت، جهش، شکوفایی و خلاقیت میگردد.
۵) رنج کشیدن در
زندان شغل:
چنانچه شغلی متناسب با استعداد و توانایی باشد و در مسیر
کارآمد، مقبول و متناسبی قرار داشته باشد ولی در حاشیه با مسائل و مشکلاتی روبرو
باشد، قابل تحمل خواهد بود که بهداشت روانی شخص شاغل را دچار مشکل نکرده و به محیط
منزل نیز سرایت نمیکند. ولی در صورتیکه شغلی مشکلات و مسائل اساسی و اصولی داشته
باشد، شخص را تحت فشار روانی (استرس) قرار خواهد داد. فشارهای روانی باعث
اضطرابهای وابسته به آن در کوتاه مدت قابل تحمل است، ولی در دراز مدت شخص دچار
مشکلات جسمی و روانی شده و در ارتباط های خود با همکاران، اطرافیان و اعضای
خانواده به تدریج مشکل پیدا خواهد کرد..
شغلی که چنین وضعیت و شرایطی را برای شخص به وجود آورد،
فرد شاغل در محل کار با جدی نگرفتن، در خود فرو رفتن و در مواردی شوخی و طنزهای
افراطی و بیش از اندازه، کمکاری و درگیری با همکاران و مدیریت به مقابله میپردازد. ولی چنین رویکردهایی بعضی اوقات و در کوتاه مدت موثر واقع میشود.
ولی در دراز مدت مشکلات فرد شاغل را بیشتر میکند به
نحوی که در نهایت شغل او مایه رنج و عذابش میگردد. طوری که صبح، هنگام برخاستن از
خواب به خودش، زمین و زمان، کار و زندگی لعن و نفرین میفرستد که بازهم یک روز پر
از رنج و عذاب دیگر شروع شد و من با ید به محل کاری که باعث عذابم است بروم. به
عبارتی شخص هر روز موظف میشود، به زندانی که در آن رنج میکشد و کار چندان مفیدی هم از خود ارائه نمیکند و بابت تلف کردن عمرش مبلغی حقوق ناچیز دریافت میکند،
بازگردد. خلاصه اینکه فرد شاغل در زمینهای که استعداد و توانایی لازم را ندارد و
مشکلاتی در محیط کاری نیز دارد، هر روز از این بابت رنج میکشد و به عبارتی هر
روز به زندانی به نام کار وارد میشود و ۸ ساعت یا بیشتر از وقت خود را در آن سپری میکند، ولی
تنها فرقی که با زندان دارد در پایان ماه مبلغی به عنوان حقوق دریافت میکند.
در موارد شایعتر در واقع فرد جهنم سوزان و دردناکی به
نام کار و اشتغال را میگذراند. البته چنین افرادی معمولا درگیری پیدا کردن با
مسئولین محل کار و در ادامه سر و کار پیدا کردن با مراجع حل اختلاف وزارتکار و
اقدام برای گرفتن مستمری بیمه بیکاری را تجربه می کنند.
۶) محروم شدن جامعه
از یک استعداد بالقوه :
بدیهی است در موقعیت شغلی مناسب، فقط شخص شاغل از مواهب
چنین امری برخوردار نمیگردد، بلکه خانواده، اطرافیان و در نهایت اجتماع نیز از
نتایج مثبت و بازدهی مفید آن نیز برخوردار خواهد شد.
از سویی یک اجتماع برای اینکه به درستی اداره گردد نیاز
به تخصصهای مختلف دارد. مشاغل تخصصی چنانچه به درستی اجرا و انجام شود، امور و
کارهای مردم نیز به درستی انجام میگردد. در صورتیکه چنین امری نتواند به درستی
اجرا و انجام شود مردم و اجتماع با کاستیهایی در این زمینه مواجه و این امور برای
آحاد اجتماع اجرا نشده باقی خواهد ماند. منتهی بعضی از کاستیهای ناشی از این امور
با روی آوردن به کالاها و خدمات خارج کشور قابل برطرف شدن است.
برای مثال چنانچه متخصصین داخلی نتوانند لوازم
الکترونیکی مورد نیاز مردم را بسازند چنین کالاهایی از بازارهای خارجی و از
کشورهایی که علم و صنایع الکترونیک در آن جا پیشرفت قابل ملاحظهای داشته باشد
قابل تهیه خواهد بود همچنین برای خدماتی مانند سدسازی یا مربیگری تیمهای ورزشی
چنانچه متخصصین داخلی از عهده انجام آن برنیایند، این امر را میتوان از طریق
متخصصین خارجی تامین کرد ولی در همه زمینهها نمیتوانیم به کارشناسان خارجی متوسل
شویم.
برای اداره امور سیاسی و فرهنگی لازم است که توسط
کارشناسان داخلی به چنین اموری بپردازیم زیرا از یک سو چنین امری امکان پذیر نیست
که سیاست و فرهنگ کشور توسط متخصصین خارجی اداره شود و از سوی دیگر متخصصین خارجی
به اندازه کارشناسان و متخصصین داخلی به مسائل، امور و ریزه کاریهای درونی سیاسی
و فرهنگی جامعه دیگر اشراف و تسلط لازم را ندارند به همین جهت لازم میشود و
بایستی توسط کارشناسان داخلی به چنین اموری بپردازیم زیرا امور سیاسی و فرهنگی از
حساسیتهای ویژهای برخوردار است، به نحوی که فقط کارشناسان داخلی از عهده انجام
آن برمیآیند.
از طرف دیگر متخصصین خارجی معمولا در چارچوب قراردادها
انجام وظیفه میکنند و در قبال آن نیز دستمزد دریافت میکنند، آنها دلسوزی و تعهدی
را که یک کارشناس بومی و داخلی نسبت به کشورش دارد را ندارد. بنابراین میتوانیم
کار تخصصی را از خارج از کشور خریداری نماییم ولی دلسوزی، فداکاری، ایثار و عشق به
میهن را نمیتوانیم از بیرون مرزها تهیه و خریداری نماییم.
۷) هزینه فرصتهای از
دست رفته :
فردی که به دلایل مختلف نتوانسته استعداد مناسب خویش را
بشناسد و در شغلی غیر از استعداد اصلی مشغول به کار شود بازدهی چندان مفید و مثبتی
در اشتغال به همراه نخواهد داشت. او هر چه دیرتر به شغل مناسب خود وارد شود، دیرتر به در آمد بیشتر و لذت بردن از کار، خدمات و کالای با کیفیت خواهد رسید که این
امور از دیدگاهی و نگرشی همه هزینه هستند به عبارتی شخص در دراز مدت متحمل این
گونه هزینهها یا به عبارتی متحمل هزینه فرصتهای از دست رفته خواهد بود.
روی هم رفته انتخاب یک حرفه و شاغل شدن در شغل و حرفهای
نامناسب با ویژگیهای فردی از قبیل استعداد و توانایی ناآرامی، در گیریهای درونی،
شغلی، اجتماعی و آثار زیان بار جسمی و روانی را به همراه خواهد داشت.
منابع:
۱ – راهنمایی و
مشاوره شغلی و حرفهای و نظریههای انتخاب شغل – تالیف دکتر عبداله شفیع آبادی
۲ – انتخاب شغل
مناسب – تالیف سعید کاوه
محمد رضا شاهین
مدیر کاریابی کارمند اصفهان
روزنامه تفاهم