نگرش: ارزيابي درباره شي، فرد يا رويدادي، (چه مطلوب يا نامطلوب) نگرش را تشكيل ميدهد مثلا جمله " من كارم را دوست دارم" نگرش فرد درباره كارش ميباشد. يك شخص در مورد هزاران شي مي تواند نگرش داشته باشد كه در رفتار سازماني فقط نگرشهاي رضايت شغلي، كار را معرف خود دانستن(ميزاني كه شخص كار خود را ميشناسد و در آن مشاركت مي نمايد)
رضايت شغلي: منظور از رضايت شغلي، نگرش كاركنان در مورد كار ميباشد كه نگرش مثبت به معناي رضايت شغلي بالا و نگرش منفي به معناي رضايت شغلي پائين ميباشد و به طور كلي منظور از نگرش كاركنان همان رضايت شغلي ميباشد.
نگاه کنید به مطلب نقش امور رفاهی در انگیزش کارکنان
جهت بررسي رضايت شغلي، بهتر است عواملي كه منجر به رضايت شغلي بالا ميگردد را بشناسم : 1-گيرايي كار 2-پاداش بر اساس عدل و مساوات 3-در شرايط كاري حمايت از فرد 4-همكاران
گيرايي كار: شغلهايي كه فرصت ارتقا به كارمندان بدهد و كارمندان در نحوه انجام وظايف خود آزادي عمل داشته باشند و در برابر كارهاي درست، پاداش مناسبي دريافت كنند شغل برايشان گيرا بوده و احساس لذت به آنها خواهد داد.
پاداش براساس عدل و مساوات: اگر سيستم پرداخت حقوق و سيستم ارتقاء بر اساس مهارت باشد كاركنان احساس رضايت خواهند نمود.
نگاه کنید به مطلب جایگاه رضایت شغلی در سازمانها
حمايت فرد: اگر محيط كار سالم، بيخطر،آرام و تميز و بدون هيچ خدشهاي باشد كاركنان احساس رضايت خواهند داشت.
همكاران: داشتن همكاران صميمي نيازهاي اجتماعي كاركنان را تامين ميكند و منجر به افزايش رضايت شغلي ميگردد.
رضايت شغلي و توليد(بهره وري): در گذشته بر اين باور بودند كه كارمندان راضي از شغل، توليد بالاتري خواهند داشت كه امروزه چنين بيان ميشود كه رضايت شغلي ميتواند بر ميزان توليد و بهرهوري اثر مثبت داشته باشد. اما اين اثر چندان زياد نيست؟
نگاه کنید به مطلب هدفهای سازمان از آموزش پرسنل چیست؟
ثابت شده است كه بهره وري موجب رضايت شغلي مي گردد اما عكس قضيه نمي تواند چندان درست باشد.
تئوري ناهمساني شناختي: تئوري ناهمساني شناختي، هنگامي مطرح ميشود كه بين نگرش و رفتار يك فرد نوعي بيثباتي مشاهده گردد و مقصود از تئوري ناهمساني شناختي اين هست كه افراد ميكوشند اين ناهمساني را به حداقل برسانند كه به طور كامل امكان پذير نميباشد.
نگاه کنید مطلب معیارهای اندازه گیری رضایت شغلی
رابطه نگرش و رفتار: در گذشته چنين ميپنداشتند كه نگرش و رفتار رابطه علي با هم دارند يعني نگرش فرد تعيين كننده كارهايي است كه انجام ميدهد. اما در سالهاي اخير اين رابطه كه به اسم A-B ناميده ميشود چنين بيان ميكند كه بين اين دو رابطهاي وجود نداشته يا در صورت وجود بسيار كم اهميت هست. چون فشارهاي اجتماعي افراد را واردا ميكند بگونه اي مغاير با نگرش خود رفتار كند.