امروزه از جمله مسائلی که باعث میشود بین مدیران و کارکنان در سازمان و حتی افراد جامعه با یکدیگر تنش و کشمکشهایی بوجود آید؛ موضوع ارتباطات و مباحث مربوط به آن است؛ حال برای اینکه بتوان این تنشهای را کم کرد و حتی آنها را بهبود بخشید بایستی که نسبت به این موضوع آگاهی پیدا کرد و برای بهبود ارتباطات از پنجره جوهری بهره برد.
نظریه پنجره جوهری:
یکی از نظریههایی که در این زمینه مطرح است نظریه پنجره جوهری میباشد که به نواحی چهارگانه شخصیت هر فرد، بازخورد نمودن، خودگشودگی و ... میپردازد. در این نظریه چهار ناحیه مدنظر است که عبارتاند از:
- ناحیه عمومی: رفتارها و ویژگیهایی که هم برای مدیر و هم برای دیگران شناخته شده است؛
- ناحیه خصوصی: آن رفتارها و ویژگیهایی که فقط برای مدیر شناخته شده است و برای دیگران شناخته شده نیست؛
- ناحیه کور: آن رفتارها و ویژگیهایی است که برای مدیر شناخته شده نیست ولی دیگران نسبت به آن شناخت دارند؛
- ناحیه ناشناخته: این ناحیه هم برای مدیران و هم برای دیگران ناشناخته باقی مانده است.
بر اساس این نظریه اگر مدیران و کارکنان بخواهند که تعارض و تنشها را کاهش دهند بایستی که با دیگران ارتباط برقرار کند و همینطور خودگشودگی در ناحیه عمومی داشته باشند و به عبارتی به بازخورد دادن و بازخوردگیری بپردازد، در این صورت منطقه خصوصی کاهش پیدا میکند و با این کار مدیر آن قسمت از رفتارهایی که خود نمی شناسند را شناسایی کرده و به منطقه عمومی میافزاید و نسبت به رفتارها و ارتباطات و کنشهای دیگران آگاه میشوند و در نتیجه باعث کاهش تنشها و تعارضات خواهد شد.
موانع ارتباطات اثربخش:
برای اینکه بخواهیم ارتباطات اثربخشی داشته باشیم معمولا عوامل مانع از این کار میشوند ولی اگر آنها را بشناسیم میتوانیم از آن کمک بگیریم برای یک ارتباط اثربخش:
- ویژگیهای شخصی: ما واقعیت را نمیبینیم زیرا چیزایی که میبینیم از دیدگاه خود تفسیر میکنیم؛
- جنسیت: ارتباط گفتاری در بین زنان و مردان متفاوت است، مثلا مردان در سازمان به زبان مقام سازمانی و استقلال و زنان به زبان روابط و صمیمیت توجه بیشتری دارند که البته این امر نسبی است؛
- ارتباطات غیرکلامی: اکثر اوقات ارتباطات غیرکلامی با ارتباط کلامی همراستا میشود، این امر زمانی بیشتر میشود که دو طرف نسبت به موضوع مورد بحث توافق داشته باشند.
- ادراک: این نظر که هر فرد بر اساس منطقه و فرهنگی که در آن رشد کرده است تفسیر متفاوتی از اتفاقات و به تبع آن ارتباطات دارد.
نتیجه گیری:
برای اینکه بتوانیم در سازمان خود تنشها و تعارضات را کاهش دهیم، وظیفه مدیران این است که محیطی ایجاد کنند که در آن ارتباطات پویا و در جهت افزایش آگاهی افراد باشد.