نوشتهها و افکار پیتر دراکر چیزی نیست که به سادگی بتوانیم از آن عبور کنیم...
کسی که وینستون چرچیل در مورد مرور و تحلیل یکی
از نخستین نوشتههایش یعنی پایان انسان اقتصادی مقاله مینویسد و توضیح میدهد که کسی
چون پیتر دراکر هر خطایی هم در نوشتههایش داشته باشد قابل بخشش است. چون جدا از بیان
فکر و ذهن خودش، از توانایی برانگیختن ذهن دیگران هم برخوردار است.
یا اینکه کسی مانند مارشال مک لوهان هم
در مقاله دیگری ذوق هنری و دقت نظر پیتر دراکر را که به عقیده او ریشه در فرهنگ شهر
وین دارد ستایش میکند و دقت نظر و نگاه ظریف و حساس او را در تحلیل دقیقتر محیط اطرافش
موثر میکند.
قبل از مرور و بحث در مورد کتابهای پیتر
دراکر، مناسب است که دو نکته را یادآوری کنیم:
نکته اول اینکه؛
قصد ما این بود که مرور نسبتاً مختصری بر کارها
و نوشتهها و افکار پیتر دراکر داشته باشیم اما با توجه به تعداد دوستانی که در انتهای
مطلب قبل، تاکید کردند که علاقمند به این بحث هستند، این سلسله مطالب را به صورت تفصیلیتر
و با جزییات بیشتر ادامه خواهیم داد. طبیعتاً وقتی تا این حد در بررسی کتابها دقیق
میشویم جنس مطالب بیشتر به سلسله مطالب بوی کاغذ شبیه خواهد شد. به همین دلیل این
مطلب در مجموعه مطالب بوی کاغذ طبقه بندی شده است.
و نکته دوم اینکه:
یکی از بهترین شیوههای آشنا شدن با سیر
تحول فکری اندیشمندان و الهام گرفتن از آنها، مرور افکار و اندیشهها و گفتههای آنها
بر اساس خط سیر زمانی (از نخستین گفتهها تا آخرین موارد) است.
بدیهی است که باید بپذیریم که صرفاً آخرین
نوشتهها و آخرین حرفهای هر فرد را میتوان به عنوان نگرش قطعی و پخته و توسعهیافتهی
او در نظر گرفت و در مورد وی بر اساس آنها قضاوت کرد و بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان
نخستین حرفها و نوشتههای خود را صرفاً به عنوان یادگاریهایی از دوران خامی و جوانی
در نظر میگیرند، اما همچنان مرور همان نوشتههای قدیمی هم میتواند به ما مسیر توسعه
اندیشه را بیاموزد.
نخستین کتابی که پیتردراکر منتشر کرد به
سن سی سالگی -سال ۱۹۳۹- او باز میگردد. این کتاب End of Economic Man یا پایان انسان اقتصادی نام داشت. با ورق زدن این
کتاب میبینیم که کلماتی مانند نژادپرستی، تمامیت خواهی، فاشیسم، نازیسم، مارکسیسم
و کاپیتالیسم بارها و بارها تکرار شدهاند و شالوده این کتاب را بنا کردهاند.
پیتر دراکر پس از دو کتاب نخست خود بیش
از آنکه به نقد ساختارهای موجود بپردازد، همانطور که خودش میگوید تلاش جدی برای خوشبینی
را آغاز کرد. در سالهای نخست سیسالگی و زمانی که جنگ و تهدید تقریباً تمام جهان را
فرا گرفته بود به دههها و قرنهای بعد فکر کرد و به اینکه دنیای پس از جنگ باید چگونه
مدیریت شود.
بیدلیل نبود که با پایان جنگ جهانی و آغاز
رشد و توسعه مدیریت، سلطنت مطلق و چهره کاریزماتیک مدیریت را در اختیار گرفت. او سالها
پیش اندیشیدن به زندگی در دنیای آینده را آغاز کرده بود.
منبع: سایت متمم