1- رویکرد ارتباط و نفوذ بر کارکنان
آقای احمدی مدیر بخش تراشکاری یکی ازکارخانجات صنعتی است. کار دو تن از کارگران تحت مدیریت وی به نحوی است که برای جلوگیری از ایجاد خراش و جراحت در دستانشان میبایست حتماً از دستکش ایمنی استفاده کنند. حال آن که تاکنون به این امر مبادرت نورزیدهاند.
این دو کارگر دائماً از زخم و جراحت دستشان شکایت داشتند. با وجود تذکرهای قبلی آقای احمدی، در هنگام کار به دلیل ناآگاهی و یا شاید عدم وجود فرهنگ از دستکش استفاده نمیکردند.
روزی اقای احمدی به عنوان آخرین تیر در ترکش خود در آغاز اولین روز هفته آن دو کارگر را فرا خواند. به آنان گفت : «بخش حفاظت و ایمنی کارخانه بخشنامهای صادر کرده است که به موجب آن باید کارگران در هنگام کار از دستکش ایمنی استفاده کنند. این دو جفت دستکش را بگیرید و به دست کنید. از امروز از شما انتظار دارم که در طول ساعات کار آنها را در دستهای خود داشته باشید. متشکرم.»
روزهای بعد آقای احمدی پس از سرکشیهایی که انجام داد، مشاهده نمود که یکی از آنان از دستکش استفاده میکند. زیرا به ارزش ایمنی و حفاظتی آن پی برده است. اما کارگر دوم تنها به حمل دستکشها در جیب لباس خود بسنده کرده است! آقای احمدی از وی علت را جویا شد. کارگر گفت : «این دستکشها باعث میشود که از سرعت کارم کاسته شود و نتوانم خود را با سرعت خط تولید هماهنگ نمایم!» البته واضح است که امر صرفاً به معنی توجیهی برای نپوشیدن دستکش بود! نظر شما چیست؟
به نظر شما چرا دو نفر که تحت مدیریت یک مدیر هستند، نسبت به یک موضوع عکسالعملهای متفاوتی نشان میدهند؟
در پاسخ میتوان گفت که این موضوع به نحوه برقراری ارتباطات سازمانی و انسانی برمیگردد.
ارتباطات سازمانی رویکردی است که بین کارکنان و از جمله یک مدیر و کارکنان تحت مدیریت وی اتفاق میافتد. در واقع، بخش مهمی از ارتباطات سازمانی همان کنشهای متقابل بین کارکنان یک سازمان است و عموماً بین مدیران، کارکنان، مدیر و کارمندان، مدیران و کارشناسان، صف و ستاد و .... به طور عام رخ میدهد.
روشن است هر یک از کارکنان و مدیران سازمانها دارای سبک و شیوه ارتباطی خاصی...