طبیعتاً ساختارهای آموزشی در هرکشوری، بنا بر سیاستها، برنامهها و اهداف مورد نظر آن کشور متفاوت است. در این میان، تلاش براین است که نظام آموزشی هر یک از کشورها با تحولات اجتماعی و پیشرفتهای فرهنگی متناسب با قرن بیست و یکم همگام گردد و از سویی دیگر، هماهنگیهای لازم بین برنامههای آموزشی و بازار کار در حوزههای مختلف خدماتی، صنایع، کشاورزی، بازرگانی و غیره برقرار گردد.
در طی سالهای اخیر، کشور ایران نیز با توجه به ناکارآمدی نظامهای آموزشی گذشته در تحقق اهدافی نظیر تناسب تولیدات نظام آموزشی با بازار کار، برخورداری از راهبردها و رویکردهای نوین آموزشی، برخورداری و بهرهوری از فن آوری روز در ابعاد مختلف آن و... دستخوش تحولاتی نه چندان گسترده و بعضاً موردی بوده است. اما از آن جا که اعمال تغییرات مذکور هنوز از شکل آرمانی برخوردار نگردیده است، آشنایی و بررسی ساختار نظام به عنوان سرآغاز مطالعات جامع درخصوص تجارب آموزشی کشورهای مختلف به ویژه کشورهایی که از شرایط و امکانات مشابه کشور ایران برخوردار هستند مطرح است.
در قاره پهناور آسیا با مجموعه متنوعی از نظام های آموزشی
مواجه هستیم که از یک سو برخی به دلیل تطابق بیش تر وضعیت نظام با اهداف از پیش
تعیین شده و برخورداری از امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی آموزش دیده از وضعیت
مطلوبتری برخوردار بوده و از سوی دیگر برخی نیز با ادامه حاکمیت روشهای سنتی
برنظام آموزشی مدارس از بازدهی لازم برخوردار نبوده و به دلایل عدم تأمین منابع
مالی مورد نیاز، عدم برخوداری از امکانات، فرصتها، تجهیزات و شرایط لازم از
آموزشی پویا محروم هستند. در این پیش گفتار تجزیه و تحلیل نظام آموزشی کشورهای
جهان مد نظر نبوده بلکه به نگاهی توصیفی به اطلاعات موجود اکتفا می گردد.
در قاره آفریقا به دلیل وجود کشورهای متعدد شاهد تنوع زیادی در نظامهای آموزشی میباشیم. به طور مسلم اکثریت کشورهای قاره آفریقا در زمره کشورهای توسعه نیافته قرار گرفته و برخی در زمره کشورهای درحال توسعه محسوب میگردند. تبعات چنین وضعیتی در مجموع شرایطی را پدید میآورد که به جز در مواردی معدود، نظامهای آموزشی این قاره به دلیل عدم برخورداری از امکانات و تجهیزات لازم، نیروی انسانی متخصص و عدم سرمایهگذاری و پشتیبانیهای مالی لازم از کیفیت قابل توجهی برخوردار نباشد.
با این وجود کلیه این موارد مانع از این نمیگردد که جنبههای مثبت به صورت موردی وجود نداشته و یا در برخی نمونههای معدود نظامهای موفق، تجارب قابل استفادهای وجود نداشته باشد. به طور کلی از نکات برجسته در مطالعات نظامهای آموزشی قاره آسیا میتوان به اجرای طرحها و برنامههای جهانی آموزش اشاره کرد که در جهت رفع محرومیت، افزایش پوشش تحصیلی، ارتقای کیفیت آموزشی و... به اجرا در آمده است. طی تحقیقات به عمل آمده مشخص گردیده است که مطالعه و بررسی راهبردهای فوق تا حدود زیادی راه گشا و اثر بخش بوده است.
مقطع آموزش پایه:
براساس قوانین مصوب در هرکشور بخشی از مقطع تحصیلی به عنوان مقطع آموزش پایه تلقی گردیده و شهروندان موظف اند که پس از احراز شرایط لازم و قانونی، آموزش این مقطع را سپری نمایند.
دولت نیز به نوبه خود موظف است برای شهروندان واجد شرایط این مقطع تسهیلات لازم را فراهم کرده و این خدمات را به صورت رایگان ارائه نماید.
مقطع آموزش پایه در برخی از کشورهای این قاره (۲۰درصد) برای مثال کشورهای تووالو، جمهوری وانواتو، ساموآ و... تنها مقطع ابتدایی، را دربر میگیرد و در اکثر کشورها نیز (۶۵درصد) این مقطع شامل دو مقطع ابتدایی و مقدماتی متوسطه میشود. این روال آموزشی در کشورهایی مانند استرالیا، توکلو، زلاندنو، گوام به اجرا در میآید.
لازم به توضیح است برخی از کشورها (۱۵درصد) از دادن اطلاعات مربوط به این مقطع امتناع ورزیدهاند. درمیان کشورهای اقیانوسیه طولانیترین مقطع آموزش پایه مربوط به کشورهای توکلو و سانوآی آمریکا با ۱۲سال طول مدت مقطع است .کوتاهترین مقطع آموزش اجباری متعلق به جمهوری وانواتو میباشد که در آن مقطع، آموزش حداقل۶سال به طول میانجامد.
قاره آمریکا خود از دو بخش آمریکای شمالی و جنوبی تشکیل شده است که به طور نسبی میتوان چنین تقسیم بندی را به نوعی به بعد آموزشی آن قاره نیز تعمیم داد، چرا که در آمریکای شمالی کیفیت آموزشی دو کشور بزرگ و توسعه یافته کانادا و ایالات متحده آمریکا که قسمت اعظم این قاره را تشکیل دادهاند، در مقایسه با دیگر کشورها از مطلوبیت چشمگیری برخوردار است و دلایل این مطلوبیت را میتوان در بسیاری از عوامل از جمله توجه سرمایهگذاری همه جانبه در حوزه آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهمترین عوامل توسعه جامعه، مطالعه و تحقیق مستمر برای بهبود روند کیفی و کمی آموزش، برخورداری از وسایل کمک آموزشی و فن آوری روز، شیوههای نوین تربیت معلم و روشهای آموزشی و... جستجو کرد.
عامل موثر دیگری که نقشی انکارناپذیر بر کیفیت آموزشی دارد برخورداری کشورهای مذکور از نظام آموزشی غیر متمرکز است، به نحوی که هر یک از ایالت ها دارای «وزارت آموزش و پرورش» مجزا بوده و آن وزارت میتواند در محدوده ایالت خود از استقلال و قدرت تصمیمگیری لازم برای اداره امور برخوردار باشد. همین موضوع سبب رقابتی سازنده بین ایالت های مختلف شده و در نهایت به مدد دیگر عوامل در مقایسه با کشورهای آمریکای جنوبی چهره مطلوبتری از نظام آموزشی را ترسیم مینماید.
البته توضیح این نکته ضرورت دارد که بر شمردن امتیازات فوق به منزله نامناسب بودن وضعیت آموزش در کشورهای آمریکای جنوبی نیست، چرا که اصلاحات آموزشی انجام شده یکی و دو دهه اخیر در برخی از کشورها تحولات فراوانی در ارتقا سطح آموزش آن کشورها به وجود آورده است. مطالعه و بررسی هر کدام از آن موارد میتواند راه گشای کارشناسان و برنامه ریزان آموزشی شود.
درمیان قاره های جهان قاره اروپا را می توان به عنوان
جایگاهی قلمداد کرد که مجموعه ای از پیشرفته ترین و متنوع ترین نظام های آموزشی را
در خود جای داده است. دلایل پیشرفت این نظام ها را می توان در عواملی ذیل جستجو
کرد:
لازم به توضیح است میزان کارآیی نظام های آموزشی و برخوداری از عوامل فوق در کشورهای این قاره یکسان نبوده و میتوان کشورهای مختلف را از این نظر به سطوحی مختلفی تقسیمبندی کرد. اما شاخصترین نمونهها را میتوان در کشورهای آلمان، انگلیس، اسکاندیناوی و... مشاهده کرد.
همان گونه که در ابتدا نیز در این نوشتار نگاهی توصیفی به ساختار نظام آموزشی مدنظر بوده و طرح مطالب فوق تنها به منظور جلب توجه پژوهشگران و علاقهمندان به این حوزه برای بررسی و مطالعه در زمینه شیوههای مختلف مدیریت و اداره آموزش و پرورش، نوآوری های آموزشی، پیوند آموزش با بازار کار و اشتغال، حضور موثر مردم و مشارکت های مردمی در آموزش و غیره است که در گامهای بعدی میتواند حوزه مطالعاتی مناسبی را پیش روی علاقه مندان امر آموزش قرار دهد.