۱ - کارمند خوب پیدا نمیشود!
مشکل از آنجاست که مهارت کافی در استخدام نداریم.
البته منظور ما این نیست که استخدام کار بسیار راحتی است، کار سخت است ولی امکانپذیر است.
۲ - هیچکس کار را مثل خود آدم انجام نمیدهد.
باید در «واگذاری کارها» مهارت بیشتری کسب کنیم.
واگذاری قابل یادگیری است و نکات فراوانی دارد که باید رعایت کنیم تا کارمندان کار را به خوبی انجام دهند.
۳ - اگر من نباشم کارمندان کار نمیکنند.
انگیزه دادن به کارمندان را بلد نیستیم.
اگر رهبر خوبی باشیم و مدام به کارمندان انگیزه بدهیم کارها به خوبی انجام خواهند شد.
۴ - اگر به کارمندان آزادی و اختیار بدهیم سوءاستفاده میکنند.
مشکل از آنجاست که هیچ سیستمی برای سنجش عملکرد کارکنان نداریم.
اگر عملکرد کارکنان با معیارهای عددی سنجیده شود امکان سوء استفاده از بین میرود.
۵ - آنقدر سرم شلوغ است که فرصت بازاریابی و تبلیغات ندارم.
مدیریت زمان ضعیفی داریم و همچنین کارها را به اندازه کافی واگذار نمیکنیم.
۶ - شرایط اقتصادی خوب نیست و نمیتوان کاری کرد.
به اندازه کافی بر بازاریابی و تبلیغات تمرکز نکردهایم.
با شنیدن کلمه بازاریابی بلافاصله به فکر بیلبورد و تبلیغات چند میلیونی نیفتید.
راههای بسیار ارزانی وجود دارد که میتواند مشتریان زیادی ایجاد کند.
۷ - رقیبان نمیگذارند فروش خوبی داشته باشیم.
مشکل از آنجاست که استراتژی ندارید یا حداقل استراتژی مناسبی ندارید