بر این اساس شاید بیان این نکته ضروری باشد که فراگیران زمانی به خوبی مطلبی را یاد میگیرند که راهبردهای مناسبی برای آموزش و فعالیت یاددهی و یادگیری انتخاب کرده باشیم زیرا که به آنان کمک میکند تا بتواند از ظرفیت بالای شناختی و ذهنی خود استفاده کنند و فعالیتی اثربخش را ارائه نمایند، پس میتوان گفت که این یک اصل است که یادگیری خوب زمانی اتفاق میافتد که هم به سبک یادگیری فراگیران و هم به نحوه تدریس به خوبی توجه شود.
نگاه کنید به مقاله روش های نوین یادگیری
حال اگر از روش های سنتی و غیر فعال بهره گرفته شود جدای از کارآمد بودن این روشها مانند سخنرانی، این اصل را نادیده میگیرد و فقط با ارائه اطلاعات از سوی مدرس به فراگیران علاوه بر دیکته کردن یک محتوا، فرصت و قدرت اندیشیدن را از فراگیران خواهد گرفت. در سوی مقابل اگر از روشهایی مانند روشهای نوین یاددهی و یادگیری که منطبق با این اصل میباشد بهره بگیریم، میتوانیم بگویم که منجر به افزایش تفکر انتقادی، اندیشیدن و حتی افزایش روحیه در فراگیران برای یادگیری خواهد شد.
نگاه کنید به مقاله روش های سنتی یادگیری
در این راستا میتوانیم به گفته راجرز استناد کنیم که میگویند، "آن نوع یادگیری تسهیل میشود که خود انگیخته باشد و شاگرد در فرایند یادگیری مشارکت مسئولانه داشته باشد، زیرا که این خود انگیختی کل شخصیت شاگرد، یعنی عقل و احساس او را در برخواهد گرفت و فراگیرترین و پایدارترین نوع یادگیری را به وجود خواهد آورد"( پارسا، 1387) در این راستا همچنین مشاهده شده است که بسیاری از مدرسین و معلمین از فعالیتهای خشک و غیرواقعی و ناخوشایند کلاسهای درس به شیوه سنتی ناراضی هستند و به دنبال روشهای نوینی هستند که بتوانند هم انگیزه را در فراگیران ارتقا بخشند و هم کسب دانش و انتقال آن را راحتتر سازند.
با این توضیحات باز هم نمیشود قویا رای داد که کدام روش بهترین است، زیرا که روشهای سنتی به طور کامل کهنه و منسوخ نشدهاند و در بسیاری از کلاسها و حتی دورههای آموزشی سازمانها مورد بهره برداری قرار میگیرد و از طرفی دیگر روشهای جدید و نوین نیز کاملا مطلوب و معمول نشدهاند، اما میتوان گفت که این ضرورت به وجود آمده است که در فرایندهای یادگیری توجه بیشتری به روشهای نوین گردد و تجدید نظری در بهرهگیری از روشهای سنتی صورت پذیرد.