رضایت شغلی عبارت است از درجهای که افراد احساس
مثبت یا منفی نسبت به کارشان دارند. این یک طرز تلقی یا پاسخ عاطفی به فعالیتهای
یک فرد و همچنین به شرایط فیزیکی و اجتماعی محل کار است. در نظر اول، و از دیدگاه
تئوری دو عاملی هرزبرگ ( فصل انگیزش) بعضی از جنبههای رضایت شغلی باید بر انگیخته
شوند و به روابط استخدامی مثبت و به سطح عملکرد شغلی فرد منتج گردند. اما همانطور
که بحث خواهیم کرد، مسأله پیچیدهتر از این نتیجه مقدماتی است.
مدیران به طور روزانه باید بتوانند با مشاهده دقیق و تفسیر آنچه میبیند و به شغلشان نظر میکنند، رضایت شغلی افراد را استنباط نمایند. همچنین، بعضی اوقات مفید است که به طور رسمی رضایت شغلی افراد را استنباط نمایند. همچنین، بعضی اوقات مفید است که بهطور رسمی رضایت شغلی را در میان گروههایی از کارکنان، به ویژه از طریق پرسشنامه و مصاحبه بررسی کنند. به طور روز افزون، سایر روشها نیز مانند بررسی طرز تلقی از طریق کامپیوتر، مورد استفاده قرار میگیرد.
در میان بسیاری از پرسشنامههای رضایت شغلی که
در طول سالها مورد استفاده قرار گرفته است، دو تا از متداولترین آنها پرسشنامه
رضایت شغلی مینه سوتا و شاخص توصیف شغلی است. هر دو پرسشنامه جنبههای رضایت را که
مدیران باید مورد توجه قرار دهند، منعکس میکنند. به عنوان مثال، پرسشنامه رضایت
شغلی مینه سوتا، رضایت شغلی را با شرایط کار، فرصت برای پیشرفت، داشتن حق قضاوت،
تشویق برای انجام کار خوب، و احساس موفقیت و بسیاری دیگر از عوامل، اندازه میگیرد.
پنج جنبه رضایت شغلی که با شاخص توصیف شغلی اندازه گیری میشود عبارتند از:
خودکار- مسئولیت، علایق و رشد
کیفیت سرپرستی- کمکهای فنی و حمایت اجتماعی
رابطه با همکاران- هماهنگی اجتماعی و احترام
فرصت برای ارتقاء- داشتن امکان پیشرفت
حقوق و دستمزد- کافی بودن حقوق و دستمزد و احساس برابری در مقایسه یا دیگران
منبع: مدیریت رفتار سازمانی