تحقیقات اولیه مربوط به رهبری روی صفات رهبری یا
ویژگیهای با دوام و نسبتا ثابت، به عنوان کلید موفقیت رهبری تأکید داشت. هدف
تحقیقات این بود تا مجموعهای از صفات کلی را بیابد که رهبران کارآمد متمایز میسازد. با در دست داشتن چنین فهرستی، انتخاب برای مشاغل رهبری ساده میشد و فقط
افرادی که ویژگیهایشان با آن فهرست تطبیق میکرد و مطمئنا توفیق حاصل میکردند،
برگزیده میشدند.
به طور کلی، محققان نتوانستهاند مجموعه مشخصی از صفاتی را ارئه دهند که رهبران را از غیر رهبران تفکیک کند. نتایج تحقیقات سالهای متمادی را میتوان به شرح ذیل خلاصه کرد:
صفات فیزیکی مانند قد، وزن، وضعیت جسمانی، و ظاهر در تعیین موفقیت رهبری، تفاوتی به وجود نمیآورند. از سوی دیگر به نظر میرسد که «پیروان» چیزهای مشخصی را در مورد رهبران ستایش میکنند. در یک بررسی شامل بیش از 3400 مدیر، مورد احترامترین رهبران به عنوان آدمهای صادق، دارای قابلیت، آیندهنگر، الهامبخش، و قابل اعتماد توصیف شدند.
چنین عوامل ملموس مثبتی، ممکن است کارآمدی رهبر را افزایش دهد( به ویژه در رابطه با ایجاد بصیرت و مفهوم تواناسازی) لکن اکنون از جمله صفات شخصی که به عنوان مبانی موفقیت رهبری مهم تلقی میشوند، اینها هستند:
کشش مبتکرانه- انرژی زیاد و تمایل به دستاورد
انگیزش- تمایل به هدایت و نفوذ در دیگران برای دستیابی به هدفهای مشترک
صداقت و درستی- راستی در برخورد با دیگران، ثبات در گفتار و کردار
اعتماد به نفس- مصمم و مطمئن نسبت به خود و در
برخورد با دیگران
هوش- توانایی جمعآورری، تلفیق، و تفسیر اطلاعات پیچیده
دانش- داشتن درک خوبی از سازمان، صنعت آن و کار فنی مربوط
انعطاف پذیری- تمایل و توانایی تطبیق با لازمههای در حال تغییر
تمایل به رهبری- رهبران تمایل زیادی دارند که بر دیگران تأثیر بگذارند و آنها را هدایت کنند. آنها نشان میدهد که تمایل به قبول مسئولیت دارند.
منبع: مدیریت رفتار سازمانی