در بخش اول این مطلب از پدیده تبار به بررسی مقایسهای دو مدل BSC وEFQM که در اغلب کسب و کارها، در ابعاد گستردهای قابل قبول هستند، میپردازیم.
بعد از شناسایی نقاط ضعف و قوت هر دو مدل، روش امکان استفاده همزمان از دو مدل را بررسی میکنیم و در نهایت نتایج یک مطالعه موردی که در کشورهای عضو اتحادیه اروپا اجرا شده، آورده شده است.
با افزایش رقابت در عرصه تولید و خدمات، سازمانها به شاخصها و الگوهایی برای بررسی عملکرد خود نیاز پیدا کردند. بروز چنین نیازی و کارایی نداشتن سیستمهای اندازهگیری با عملکرد سنتی، باعث خلق مدلهای جدید ارزیابی عملکرد در سطح سازمانها شد. مدلهای قدیمی اندازهگیری عملکرد که عموماً مبتنی بر شاخصهای مالیاند، دارای اشکالات فراوانی به شرح زیر هستند:
در نتیجه مشکلات فوق و برخی محدودیتهای دیگر موجود در سیستمهای ارزیابی عملکرد، در اوایل دهه 90 میلادی مدلهای مختلفی جهت این منظور توسعه داده شد. این مدل ها را می توان در دو دسته طبقه بندی کرد:
الف- مدل های مبتنی بر خودارزیابی همچون: MBNQA 1987 و EFQM 1991
ب- مدل های مبتنی بر رویکرد اندازهگیری و بهبود فرایندهای کسب و کار مثل: CMM 1980 ،EPM 1993 و BSC 1992
از بین مدلهای فوقالذکر دو مدل EFQM وBSC از اقبال بیشتری برخوردار شدند و از سوی بسیاری از سازمانها مورد پذیرش قرار گرفتند و اجرا شدند. مدل سرآمدی EFQM که مدل سرآمدی اروپایی است، از جانب اکثریت کشورهای اروپا پذیرفته شده و در هزاران سازمان اروپایی مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین از مدل مذکور در طراحی جایزه ملی بهره وری وتعالی سازمانی و نیز جایزه ملی کیفیت ایران (INQA) بعنوان الگوی اصلی استفاده شده است.
مدل BSC نیز یکی از کاربردی ترین مدل های اندازه گیری عملکرد با مقبولیت جهانی است. بطوری که طبق تحقیقی در سال 1999 ، 50 درصد شرکتهای آمریکای شمالی و 40 درصد شرکتهای اروپایی از مدل مذکور استفاده می کردند. این مدل نیز در ایران مورد استقبال قرار گرفته ومقالات و کتب گوناگونی در این زمینه به زبان فارسی نگاشته شده است.
با توجه به مقبولیت بالای دو مدل در سطح جهانی و ملی و شباهت سطحی زیاد آنها به یکدیگر، بر آن شدیم تا نگاهی دقیقتر و شناختی جامعتر از دو مدل را بصورت مقایسهای فراهم کنیم و امکان بکارگیری همزمان این دو مدل را مورد مطالعه قرار دهیم.