کد خبر: ۲۹۴۲
تاریخ انتشار: ۰۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۱
داستان جذاب مدیریتی

تصمیم قاطع و آنی مدیریتی

عدم شناخت یک مدیر و ....


یک روز، رئیس يك شركت بزرگ در حالي كه به سمت شرکت مي رفت متوجه جواني شد كه كنار ديوار ايستاده و به اطراف خود نگاه می کند.

پیش رفت، ازجوان سوال کرد: «حقوق ماهیانه شما چقدر است ؟» جوان متعجب پاسخ داد: « 2000 دلار بصورت ماهانه.» رئیس، دست در جیب خود کرد و مبلغ 6000 دلار را در آورده و به جوان داد، گفت: «اين مبلغ حقوق سه ماه تومی باشد، فقط از اینجا برو و دیگرهیچوقت اینجا نیا، سپس گفت ما به پرسنل خود حقوق مي دهيم كه كار كنند نه اينكه کنار دیوار ایستاده و به اطراف نگاه كنند

جوان خوشحال شد و با سرعت محل راترک کرد. رئیس از كارمند ديگرش كه شاهد ماجرا بود سوال کرد: «او كارمند كدام بخش بود؟«

كارمند متعجب از رفتار رئیس خود به اوپاسخ داد: «اوپیک بود که برای کارمندان شرکت پیتزا آورده بود.»

شرح حكايت: برایازمدیران، حتي پرسنل خود را در طول ریاست خود نديده و آنها را نمي شناسند.. ولي در برخي از مواقع تصميمات خيلي مهمي را در باره آنها گرفته و اجرا مي كنند.

منبع: روابط عمومی پدیده تبار