آموزش درسهای بازاریابی از اشتباهات تاریخی
برای دوام در بازار، ما محکوم به نوآور بودن هستیم...
میشود گفت در طول تاریخ برخی اشتباهات
از سوی افراد و سازمانهای بزرگ در زمینه کسب و کار اتفاق افتاده که حتی اگر نتوان
به شکل مستقیم از آنها به عنوان اشتباهات
بازاریابی اسم برد اما مطمئناً اگر از دیدگاه بازاریابی به آنها نگاه کنیم میتوانیم
از آنها درسهای مفیدی بیاموزیم.
در این مطلب از پدیده تبار به اتفاقاتی
در طول تاریخ اشاره میکنیم که ممکن است گاهاً ارتباط مستقیمی با بازاریابی نداشته
باشند اما یقیناً بازاریابان میتوانند از آنها درسهایی بگیرند که به آنها برای
انجام بهتر کارهایشان کمک کند.
حادثهی کشتی تایتانیک
فعالیتهای بازاریابی برای کشتی
تایتانیک در سال1911 ، تحت
عنوان یک کشتی "غرقنشدنی" شروع شد. احتمالاً مسافرانی که در بندر
ساوتهمپتون سوار این کشتی شدند تا از طریق اقیانوس اطلس به نیویورک بروند، از
تصمیمی که گرفته بودند خیلی راضی و خوشنود بودند. شرکتی که مالک این کشتی بود به
دلیل اطمینانی که به کشتیاش داشت، حتی به همراه خود جلیقه و قایقهای نجات هم نبرد.
مالکان کشتیهای مسافرتی بزرگ، پس از
اتفاقی که برای کشتی تایتانیک افتاد متوجه این موضوع شدند که با همهی اطمینانی که
به محصول خود دارند، نباید جوانب احتیاط را فراموش کنند. همچنین این نکتهی
بازاریابی هم در این ماجرا وجود دارد استفاده از واژهی "غرقنشدنی" در بازاریابی برای
محصولشان نادرست بود زیرا در تلاطم اقیانوس –که استعارهای برای بازار هم میتواند
باشد– ممکن است هر اتفاقی بیفتد.
تولید غذاهای آماده با استفاده از برند
خمیر دندان
در آن زمانی که خمیر دندان کلگیت (Colgate) بازار خمیر دندانها را رهبری میکرد، تصمیمی بسیار تعجبآور
گرفت. آنها خواستند که با استفاده از قدرت
برند خود غذاهای آماده بازار عرضه کنند! نتیجه
این شد که نه تنها غذاهای آماده با برند در بازار کلگیت مورد استقبال قرار نگرفت
بلکه فروش خمیر دندانهای این برند نیز با کاهش محسوسی روبهرو شد.
از شکست استراتژی این برند میتوان درس
گرفت که بهتر است کاری را که بلدیم و در آن تخصص داریم را انجام دهیم. اگر هم میخواهیم
برند خود را گسترش دهیم و وارد بازار یا بازارهای جدیدی شویم بهترین پیشنهاد چندبرندی
است.
یک تاریخ مهم برای بازاریابی در ماه آوریل
سال 1985
این تاریخ برای بازاریابی به این دلیل
مهم به حساب میآید که یکی از بزرگترین اشتباهات بازاریابی حداقل در نیمه دوم قرن
بیستم اتفاق افتاد.
در این ماه کوکاکولا که نمیخواست از
رقیب قدیمی عقب بیفتد به تقلید از شرکت پپسی نیو کوک
(New Coke) را به بازار وارد کرد؛ این محصول که
نسبت به محصولات قبلی کوکاکولا شیرینتر و گازدارتر بود بر خلاف تصور مسئولان
کوکاکولا نه تنها نتوانست با پپسی رقابت کند بلکه موجب اعتراضات شدید و خشم مصرفکنندگان
شد.
برندهای متوسط و کوچک
چنین توانی ندارند که مانند کوکاکولا که
برند بزرگی است بتواند از چنین شکستهای بزرگی نیز جان سالم به در ببرد و زنده
بمانند. پس به قول ضربالمثل قدیمی؛ سری را که درد نمیکند دستمال نمیبندند.
البته این بدان معنا نیست که نوآوری را باید از برنامهها حذف کرد بلکه برعکس برای
دوام در بازار، ما محکوم به نوآور بودن هستیم. اما اینکه فقط برای اینکه از رقیب
عقب نیفتیم با عجله و بیفکر دست به نوآوری بزنیم نتیجه خیلی خوبی برایمان نخواهد
داشت.