در دنیای کسبوکار عبارتی وجود دارد که بسیار مورد استفاده قرار میگیرد که میگوید: سریع شکست بخورید و به سرعت خود را احیا کنید.
اصل بنیادین این فلسفه چنین است که شکست خوردن انتهای راه نیست و مهمترین اصل احیا کردن خود در سریعترین زمان ممکن است.
برای آشنایی با مهمترین عناصر برای سرعت در بازیابی پس از شکست که هم برای کارمندان و هم برای مدیران قابل استفاده و ضروری است با پدیده تبار همراه باشید.
-در مرحله اول باید بدانیم چه زمانی باید شکست اتفاق افتاده را فراموش کنیم.
مرحله یک به بررسی قدرت هر فرد -پیش از تلف شدن زمان برای انرژی و منابع فراوان-برای فراموش کردن شکست میپردازد. مسئله مهم در این مرحله حفظ تمرکز مدیر و تیمش روی اصلاح امور است تا کاری را انجام دهند که اوضاع را بهتر کند.
بسیاری از شرکتهای بزرگ، در دوران رکود این مرحله را تجربه کردهاند اما اجازه ندادهاند شکستهای موقت موجب از بین رفتن سازمان شود. برای مثال وقتی که سهام شرکتی در بازار افت میکند بهتر است مدیرانش به جای آنکه دنبال اشتباه خود باشند روی کارهایی که میتوان برای بهتر کردن امور انجام داد، تمرکز کنند.
درس گرفتن از شکست یک مسئله است و فراموش کردن آن یک مسئله دیگر، بنابراین مهمترین نکته این است که بدانیم چهوقت شکست را فراموش کنیم. نباید بگذاریم که هر شکست، روی احتمال موفقیتهای بعدی سایه بیندازد. مانند یک تیم ورزشی که پس از شکست خوردن دلایل آن را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد و پس از آنکه مرحله ریکاوری را انجام داد، خود را برای مسابقه بعدی آماده میکند.
- در مرحله دوم باید شکست را با دیدگاه وسیعتری تحلیل و بررسی کنیم.
از مهمترین وظایفی که در مدیریت شکست داریم، این است که توانایی اینرا پیدا کنیم که از شکست فاصله بگیریم و با دیدگاهی کلی به آن نگاه کنیم.
یکی از راههای موجود، برگزاری جلساتی با اعضای تیم است تا در آنها درباره شکستی که اتفاق افتاده صحبت شود. از اعضای تیم خود بخواهید که بدون اینکه بهدنبال مقصر باشند، از زاویهای کلیتر به بررسی این موضوع بپردازند که این شکست در روند کلی شرکت چه تأثیراتی خواهد داشت و چگونه میتوان در آینده جلوی بروز این قبیل اشتباهات را گرفت.
البته لازمهی این موضوع این است که مدیر مجموعه فرهنگ مشارکت را در سازمان به وجود آورده باشد تا تیم هم این توانایی را داشته باشد که برای جبران شکست، به سادگی بحث کنند، پیشنهاد بدهند و دست به نوآوری بزنند.
-در مرحله سوم باید به هر شکست، نگاهی استراتژیک داشته باشیم.
زمانی که شکستی اتفاق میافتد باید به
این نکته فکر کرد که چه چیزی درست کار نکرده و از آن چه درسهایی میتوان برای
آینده آموخت. تفکر "تصویر بزرگ" به این معنا است که هر شکست را یک مسئله
استراتژیک برای سازمان خود بدانیم و آن در بستر بزرگتری از یک اشتباه کوچک مورد
بررسی قرار دهیم.
اگر با این ذهنیت به شکستهای کوچک نگاه کنیم، در آینده بیشتر دقت میکنیم تا آن اشتباهات را تکرار نکنیم. درضمن با چنین رویکردی زمان بازیابی پس از شکست را کاهش میدهیم تا هرچه سریعتر کار خود را آغاز و شکست قبلی را جبران کنیم. با این تفکر، میتوان هر شکست را به یک فرصت برای یادگیری تبدیل کرد.
منبع: dargi.ir