مفهوم بازاریابی در ایران چیست؟
اگر به صفحات نیازمندیهای روزنامه همشهری نظری بیاندازید متوجه می شوید که در ادبیات کسب و کار ایران هنوز بازاریابی مترادف از نوعی فروش است که ویزیتوری نامیده می شود و بعضی ها هم بازاریابی را مترادف با فروش حضوری می دانند.
آنچه گفته شد به معنای بی اهمیت دانستن فروش و یا ویزیتوری نیست بلکه به معنای آن است که نباید وظایف بازاریابی با وظایف فروش اشتباه گرفته شود. وقتی وظایف اشتباه گرفته شود توقع از واحد فروش بالا می رود و اگر مشکلی پیش بیاید مدیریت گمان می کند که به علت ناتوانی بخش فروش شرکت است. در حالی که ممکن است مشکل از فقدان تبلیغات یا قیمت گذاری نامناسب و یا توزیع بد کالا و یا روابط نامناسب با مشتریان باشد.
کسانی که آشنایی بیشتری با مفهوم بازاریابی دارند بحث تبلیغات را هم به آن اضافه می کنند و بازاریابی را متشکل از فروش و تبلیغات می دانند. تعجبی هم ندارد آنچه که بیشترین نمود بیرونی را در بازاریابی دارد همین بحث فروش و تبلیغات است.
اما حقیقت این است که فروش و تبلیغات بخش کوچکی از بازاریابی است. حتی پیتر دراکر پدر مدیریت نوین اعتقاد دارد که وظیفه بازاریابی این است که نیاز به فروش را از بین ببرد.
فروش و تبلیغات فقط بخشی از آمیخته بازاریابی هستند که در آینده درباره آنها به تفضیل صحبت خواهیم کرد.
با این تفاصیل پس بازاریابی چیست؟
بازاریابی فرآیندی است که مشتریان از طریق آن برای مشتریان خود ارزش آفرینی می کند و روابط مستحکم با آنها بوجود می آورند تا در ازای آن از مشتریان ارزش کسب کنند.
این فرآیند دارای ۵ مرحله است.
- شناخت نیازهای مشتریان و بازار
- طراحی استراتژی بازاریابی بر اساس مشتری مداری
- تهیه برنامه منسجم بازاریابی برای ارائه ارزش برتر به مشتری
- ایجاد رضایتمندی در مشتری
- کسب ارزش از مشتریان
