اخلاق در کسبوکار یکی از پیچیدهترین و بحث برانگیز ترین موضوعات در تاریخ برش بوده است. ارتباط بین انجام کارهای درست و کسب درآمد برای سالیان متمادی توسط صاحبان کسبوکار و همچنین اساتید این حوزه مورد مطالعه قرار گرفته و درنهایت به هیچ یک به نتیجه قابل قبولی دست پیدا نکردهاند. در تحقیقی که در این رابطه انجام شده است به این نتیجه رسیدهاند که 43% پاسخدهندگان اعتقاد داشتند که ناظران و سرپرستان آنها در رفتار خود صداقت نداشتهاند. سؤالی که همواره در این باقی میماند این است که: روش اخلاقی در فروش کالاها چیست؟
هرگز پاسخی قانعکننده به این سؤال ارائه نشده است، اما در سالهای اخیر به موضوعی داغ و پرطرفدار تبدیلشده است. بر اساس اطلاعات منتشر شده از اداره تحلیل اقتصادی آمریکا در سال 2011 میزان سود شرکتها در مجموع به بالاترین میزان ثبت شده برای آنها رسیده بود و این در حالی بود که اقتصاد در سراسر دنیا با وضعیت نابسامانی روبرو بود و شیوههای غیراخلاقی برای کسب سود که در کسبوکارها مرسوم بود وضعیت را بدتر میکرد.
اختلافهای پیشآمده بین شرکتها و مشتریان رفتهرفته این موضوع را مسئلهای داغ و قابل توجه تبدیل کرد و شرکتها هم به این نتیجه رسیدند که برای حفظ ارتباط خود با مشتریان به داشتن چنین رویکردی نیاز دارند. یکی از آسانترین راهها برای رسیدن به این هدف از طریق روشهای بازاریابیمیباشد. به عبارتی اگر یک شرکت تصمیم به تبلیغات محصولات خودش بر اساس روشهای مبتنی بر اخلاق کند، این رویکرد بر تمامی جنبههای کسبوکار وی تأثیر میگذارد.
بازاریابی اخلاقی چیست؟
این موضوع کمتر به استراتژی بازاریابی ارتباط داشته و بیشتر وارد حوزههای فلسفی میشود که تأثیرگذار بر روشهای بازاریابی است و در پی تشویق و ترویج صداقت، عدالت و مسئولیت در تبلیغات میباشد. البته از آنجائیکه هر کس نظری شخصی در مورد خوب یا بد بودن موضوعی دارد، اغلب کمتر به این موضوع پرداخته میشود و نمیتوان لیستی قطعی از روشهای اخلاق مدارانه در این حوزه ارائه نمود.
در استفاده از روشهای بازاریابی اخلاقی مزایا و مضرات مختلفی وجود دارد و از آنجائیکه قانون مشخصی در رابطه با آنهم وجود ندارد، شرکتهای بسیاری هستند که برای کسب مزیت رقابتی از برخی شیوههای آن بهره میبرند.
بهعنوان مثال، بسیاری از مردم اقدام به خرید قرصهای لاغری میکنند، درواقع این قرصها اگر اثری داشته باشند، آن اثر بسیار کم است. دلیل این موضوع هم این است که این شرکتها در مثلاً معرفی این محصول خود بیش از حد اغراق کرده یا از ادعاهایی جهت فریفتن مشتری استفاده میکنند که در غیر اینصورت منجر به ورشکسته شدن آنها میشود. اما روشها و ادعاهای مطرح شده از طرف آنها عموماً در عین غیراخلاقی بودن، غیرقانونی نیست.
البته باید توجه داشت که شرکتی که در پی ایجاد برند یا تبدیل به برند شدن است نمیتواند با استفاده از روشهای به هدف خود دست پیدا کند و تنها سود میکند و اگر پیش از آن پایهای برای برند خود تعریف کرده باشد، آن را هم نابود میکند. چرا که مشتریان عموماً تمایلی به فریفته شدن ندارند و انتظار برند موردنظر آنها به قولی که به آنها داده عمل کند. پس استفاده از روشهای اخلاقی در بازاریابی و تبلیغات یکی از راههای ایجاد حس اعتماد و توسعه برند است، چرا که از طرف دیگر استفاده از این روشها بر تمامی ابعاد کسبوکار شما تأثیر میگذارد.
همچنین باید توجه داشت که بطور قطع نمیتوان ادعا کرد یک شرکت به روش اخلاقی عمل میکند یا به روش غیراخلاقی، چرا که مقوله اخلاق در یک حوزه خاکستری قرار دارد که خطوطی مشخص بخشهای مختلف آن را از یکدیگر جدا نمیکند. به عبارتی میتوان گفت یک شرکت در برخی حوزهها اخلاقی عمل میکند و در برخی دیگر از این حوزهها بصورت غیراخلاقی وارد میشود.
چیزی که از همه چیز برای یک شرکت مدعی استفاده از روشهای اخلاقی مهمتر است این است که این رویکرد را بهعنوان یکی از ویژگیهای اصلی فرایند بازاریابی خودش تبدیل کند.
به عبارتی برای هر تصمیمی باید از خودشان بپرسند: "آیا این کار منجر به فروش میشود” و "آیا این روشی اخلاقی برای فروش این محصول است؟”
منبع: http://ibazaryabi.com