کد خبر: ۱۴۹۹
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۳
برشی از کتاب «استراتژی بازاریابی»

درس‌هایی درباره بازاریابی در جهان دگرگون شونده امروز

رویکرد کتاب «استراتژی بازاریابی» ریشه در تدوین و اجرای برنامه بازاریابی دارد. در سراسر کتاب، چارچوب برنامه‏ریزی جامعی بر اساس توسعه قابلیت‏های بازاریابی و مزیت رقابتی، طراحی برنامه‏های بازاریابی یکپارچه و مدیریت روابط بلندمدت با مشتریان ترسیم و تشریح می‌شود.
همچنین بر موضوعاتی مانند نیاز به یکپارچگی در فرآیند برنامه‏ریزی استراتژیک، طراحی برنامه‏های بازاریابی بر اساس اخلاق و مسوولیت اجتماعی، یکپارچه‏سازی و هماهنگی تصمیمات بازاریابی با دیگر تصمیمات وظایف گوناگون کسب‏وکار به عنوان کلید دستیابی به مأموریت کلان و چشم‏انداز سازمان تاکید شده است. در سراسر کتاب، مثال‏هایی از برنامه‏ریزی و پیاده‏سازی موفق ارائه و چالش‏های پیش روی بنگاه‌ها در زمینه استراتژی بازاریابی ارائه شده است. مولفان کتاب، استادان برجسته دانشگاه‌های آمریکا هستند و کتابشان را بر پایه اسلوب‌های دانشگاهی تالیف کرده‌اند. این کتاب در شمار درسنامه‌های دانشگاهیِ معتبر است.

درس‌هایی درباره بازاریابی در جهان دگرگون شونده امروز

رویارویی با چالش‏های استراتژی بازاریابی

یکی از بزرگ‌ترین سرخوردگی‏ها و فرصت‏ها در بازاریابی تغییر است. مشتریان تغییر می‏کنند، رقبا تغییر می‏کنند و حتی سازمان بازاریابی کننده نیز تغییر می‏کند. استراتژی‏هایی که امروز بسیار موفق هستند فردا به‌کار نخواهند آمد. مشتریان محصولاتی را امروز خریداری خواهند کرد که فردا هیچ علاقه‏ای به آنها نخواهند داشت. اینها بدیهیات بازاریابی هستند. چالش‏هایی از این دست، گرچه سرخوردگی ایجاد می‌کنند اما بازاریابی را به شدت جالب و ارضاکننده می‏سازند. زندگی به عنوان یک بازاریاب هرگز کسل‏کننده نیست.
حقیقت دیگر درباره استراتژی بازاریابی آن است که بازاریابی ذاتا مردم‏محور است. استراتژی بازاریابی درباره افرادی (درون یک سازمان) است که سعی می‏کنند راه‏هایی را بیابند تا از طریق برآورده ساختن نیازها و خواسته‏های دیگر افراد (مشتریان، سهامداران، شرکای کسب‏وکار، جامعه به‌طور عام)، و نیز نیازهای خود سازمان، ارزش استثنایی ایجاد کنند. استراتژی بازاریابی از روان‏شناسی، جامعه‏شناسی و اقتصاد وام می‏گیرد تا نیازها و انگیزه‏های پایه این افراد را بهتر بشناسد، چه آنها مشتریان سازمان باشند (که معمولا حیاتی‏ترین تلقی می‏شوند)، کارکنان آن باشند، یا ذینفعان آن. به‌طور مجمل، استراتژی بازاریابی در مورد افرادی است که به دیگر افراد خدمت می‏کنند.
تغییر مداوم و ماهیت مردم‏محور بازاریابی تدوین و پیاده‏سازی استراتژی بازاریابی را وظیفه‏ای چالش‏برانگیز می‏سازد. یک استراتژی کامل که به‌طور کامل نیز اجرا شده است کماکان می‏تواند شکست بخورد. این مساله به این دلیل روی می‏دهد که قواعد بسیار اندکی برای انجام بازاریابی در وضعیت‏های معین وجود دارد. گاهی ممکن است یک سازمان با وجود برخورداری از یک استراتژی بد و یا اجرای بسیار بد، شانس بیاورد و موفق شود. فقدان قواعد مشخص و دورنمای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، رقابتی، فناورانه و سیاسی و قانونی دائما در حال تغییر، استراتژی بازاریابی را موضوعی بی‏اندازه جذاب می‏سازد.
بیشتر تغییراتی که بازاریابان در 20 سال گذشته با آنها مواجه شده‏اند به تکامل تدریجی شیوه‏های عمل بازاریابی و کسب‏وکار در جامعه امروز مربوط می‏شوند. یکی از پایه‌ای‏ترین تغییرات تقاضای فزاینده مشتریان است. امروز، مشتریان انتظارات بسیار بالایی در مورد موضوعات پایه مانند کیفیت، عملکرد، قیمت و در دسترس بودن دارند. مشتریان آمریکایی به‌ویژه اشتیاقی برای خشنودی آنی دارند که بازاریابان تقلا می‏کنند آن را برآورده سازند. برخی شواهد مبین آن‌ است که بازاریابان نتوانسته‏اند از پس این چالش بر آیند. شاخص آمریکایی رضایت مشتری، که در مرکز ملی پژوهش کیفیت در دانشگاه میشیگان محاسبه می‏شود، نشان می‏دهد که رضایت مشتری از زمان نخستین محاسبه مرکز در 1994 فقط اخیرا بهبود یافته است. برخی صنایع مانند خطوط هوایی متحمل افت شدید در رضایت مشتری شده‏اند. رضایت در دیگر صنایع، مانند خودروسازی و نوشابه‏سازی، نسبتا بالا و ثابت مانده است.
کاهش رضایت، دلایلی دارد. یک دلیل آنکه، مشتریان نسبت به نسل‏های پیشین وفاداری کمتری به برند دارند. مشتریان امروزی به شدت به قیمت حساس هستند، به‌ویژه در بازارهای بی‏تمایز شده که محصولات فاقد هرگونه وسیله واقعی برای متمایز ساختن خود هستند. در نتیجه، مشتریان دائم در جست‌وجوی بهترین ارزش هستند و تلاش خود را به‌کار می‏گیرند تا قیمت‏ها را در میان گزینه‏های رقیب مورد مقایسه قرار دهند. مشتریان همچنین به کسب‏وکارها به‌طور عام بدگمان هستند و چندان به بازاریابان اعتماد ندارند. به‌طور خلاصه، مشتریان امروزی نه تنها قدرت بیشتری دارند، بلکه گرایش‏های بیشتری هم دارند. این ترکیب آنها را تبدیل به نیروی قابل‏توجه در توسعه استراتژی بازاریابی معاصر می‏سازد.
بازاریابان همچنین وادار به انطباق با دگرگونی در بازارها و رقابت شده‏اند. از جنبه چرخه عمر، بیشتر محصولات امروز در بازارهای بالغ رقابت می‏کنند. بسیاری از شرکت‌ها نیز در بازارهایی رقابت می‏کنند که محصولات عرضه‌شده به‌دلیل فقدان تمایز (برای مثال، مشتریان عرضه‏های رقیب را الزاما مشابه هم تصور می‏کنند) بدون وجوه مشخصه خاص شده‏اند. برخی مثال‏ها شامل خطوط هوایی، خدمات تلفن بی‏سیم، فروشگاه‏های بزرگ زنجیره‏ای، مواد شوینده و لوازم خانگی می‏شوند. بی‏تمایز شدن محصولات، حاشیه سود را به پایین می‏راند و سبب کاهش بیشتر وفاداری به برند می‏شود. برای رویارویی با این چالش، شرکت‌های آمریکایی در تلاش برای افزایش فروش و یافتن فرصت‏های جدید رشد، به‌طور تهاجمی به بازارهای خارجی روی آورده‏اند. البته، در همان زمان، شرکت‌های خارجی نیز به بازارهای آمریکا وارده شده‏اند تا بتوانند با چالش‏ بازارهای در حال بلوغ در کشورهای خود مقابله کنند. جالب است درحالی‌که وال‏مارت حرکتی تهاجمی به چین داشت، تسکو، خرده‏فروشِ بریتانیایی، زنجیره‏ای از مغازه‏های بزرگ را در محلات کالیفرنیا راه‏اندازی کردند. نتیجه پایانی این تغییرات آن است که شرکت‌ها در سراسر جهان با رقابت جدید و چالش‏های جدید مواجه می‏شوند.
در مواجهه با رقابت فزاینده و بازارهای در حال بلوغ، کسب‏وکارها وادار شده‏اند تا برای ماندن در رقابت از هزینه‏ها بکاهند. برخی کسب‏وکارها این کار را با حذف محصولات و خطوط محصول انجام می‏دهند. مثلا، جنرال موتورز تصمیم گرفت بخش‏های ساترن و پونتیاک را کنار بگذارد. حرکتی شبیه کنار گذاشتن اولدزموبیل و هامر اچ وان. دیگران آمیخته محصول خود را حفظ کرده‏اند اما به‌طور تهاجمی در پی راه‏هایی برای کاستن از هزینه‏های توزیع بوده‏اند. رشد توزیع مستقیم (تولیدکننده به کاربر نهایی) برآیند این تلاش‏ها است. با این وصف شرکت‌های دیگر مجبور به انجام اقدامات شدید مانند کوچک‏سازی و تعدیل کارکنان بوده‏اند تا از هزینه‏ها بکاهند. این استراتژی پس از رکود اقتصادی که در 2008 آغاز شد بسیار متداول بوده است.

درس‌هایی درباره بازاریابی در جهان دگرگون شونده امروز


نیازی نیست که بگوییم، بسط یک استراتژی بازاریابی قابل دوام و اثربخش به شدت چالش‌برانگیز شده است. حتی تحسین‌شده‌ترین بازاریابان جهان مانند مک‏دونالد، پراکتر اند گمبل، انهویزر بوش و تویوتا گهگاه مسائلی در برآورده ساختن مطالبات فرآیند برنامه‏ریزی استراتژیک و تدوین استراتژی بازاریابی «درست» دارند. هدف ما در این کتاب آموزش تدوین استراتژی «درست» نیست. بلکه، رویکرد ما به شما چارچوبی برای سازمان‌دهی فرآیند برنامه‏ریزی و توانایی دیدن چگونگی انطباق همه اجزا در کنار یکدیگر را خواهد داد. به آن به مثابه یک دیدگاه یا شیوه‏ای برای تفکر درباره استراتژی بیندیشید
.

منبع:دنیای اقتصاد