کد خبر: ۹۳۴
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۱
تعریف اهمال کاری

آیا شما هم گرفتار اهمال کاری هستید؟

اهمال کاری..

                                  اهمال کاری و اعتیاد به کار: معتادان بی رحم

   یاProcrastinatio درساده ترین شکل آن، تعلل ورزیدن در انجام کارها و به تاخیر انداختن کارهاست. بعضی وقتها در تعریف اهمال کاری گفته می‌شود:

اهمال کاری یعنی اینکه کارهای ضروری‌تر را عقب بیندازیم و ترجیح دهیم که ابتدا کارهایی با ضرورت کمتر را انجام دهیم. به عبارت دیگر، کارهایی که لذت انجام آنها بیشتر یا رنج انجام آنها کمتر است را در فهرست فعالیت‌های خود مستقل از اهمیت و ضرورت آنها در اولویت قرار دهیم.

 نشریه Psychology Today در یکی از مقالات خود می‌نویسد: شاید بتواند یکی از ریشه های اهمال کاری را همان چیزی دانست که فروید، اصل لذت یا Pleasure Principle می‌نامد. اینکه انسانها به جای اینکه به اثرات بلندمدت تصمیم‌ها و رفتارهای خود فکر کنند، به صورت کاملاً غریزی ترجیح می‌دهند رفتارهای لذت آفرین را انجام داده و از رفتارهای رنج آور دوری کنند.

این مقاله برای تکمیل اصل لذت فروید، به مطالعات دن گیلبرت هم اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که انسان در شبیه سازی و تخمین آینده خطاهای زیادی دارد و نمی‌تواند به درستی حدس بزند که وقتی کار امروز را به فردا می‌اندازد، فردا چه احساسی را تجربه خواهد کرد. شاید اگر می‌توانست تلخی و سختی احساس فردا را به درستی پیش بینی کند، کارهایش را در زمان مناسب انجام می‌داد و به سمت اهمال کاری نمی‌رفت.

اگر به دنبال تعریف اهمال کاری از دید روانشناسان هستید، شاید تعریف گرگوری شرا بتواند کمک خوبی باشد. البته او و همکارانش اهمال کاری در محیط دانشگاهی را بررسی کردند اما تعریفی که به آن دست پیدا کردند در حوزه‌های دیگر هم قابل استفاده است:

اهمال کاری و به تعویق انداختن را زمانی می‌توان به عنوان یک مشکل و اختلال رفتاری مورد توجه جدی قرار داد که سه شرط داشته باشد: اول اینکه موجب کاهش کارایی شود. دوم اینکه ضروری نباشد. سوم اینکه در کل موجب تاخیر در انجام فعالیت‌ها شود.

به عبارتی اگر شما باید تا فردا یک هدیه برای تولد دوستتان بخرید و امروز هم جمعه هست و کار دیگری ندارید، عقب انداختن خرید هدیه از صبح به ظهر یا عصر حتی اگر به نیت استراحت بیشتر باشد مصداقی از اهمال کاری نیست.

اما اگر در دانشگاه هستید و برای خودتان می‌چرخید و در و  دیوار را نگاه می‌کنید و در همان حال دوستانتان منتظر هستند که به سراغشان بروید و انجام پروژه درسی را آغاز کنید، باید بپذیرید که به صورت جدی گرفتار اهمال کاری هستید.

تبعات منفی زیادی برای اهمال کاری شمرده شده است که از جمله آنها می‌توان به استرس، اضطراب، احساس گناه، ایجاد بحران یا تصور وجود بحران، کاهش سلامت و همینطور کاهش خروجی مفید و بهره وری اشاره کرد.

آیا شما هم گرفتار اهمال کاری هستید؟

                                                                     اهمال کاری و اعتیاد به کار: معتادان بی رحم

هر انسانی میتواند در هر زمانی هر حجمی از کار را انجام دهد، البته به شرط اینکه قرار باشد در آن زمان، کار دیگری را انجام دهد! (روبرت بنچلی)

احتمالاً هم اکنون که در حال خواندن این نوشته هستید، قرار بوده تکالیف دانشگاهی خود را انجام دهید، شاید هم قرار بوده به همراه خانواده بیرون بروید و قدم بزنید. یا اینکه باید حمام بروید و دوش بگیرید. اما خواندن این نوشته را بهانه ای کرده اید تا فرصتی کوتاه داشته باشید و از انجام وظیفه ای که دیر یا زود، باید به انجام برسانید، فرار کنید!

این روزها، بحث در مورد برنامه ریزی و هدفگذاری، به یکی از بحثهای متداول، در کتابها، روزنامه ها و سایتهای اینترنتی تبدیل شده است. کمتر کسی را میتوان یافت که اهمیت برنامه ریزی را انکار کند. همچنین کمتر کسی را میتوان یافت که برای زندگی شخصی یا شغلی اش برنامه ریزی کرده و به آن عمل نماید!

به عبارت دیگر، به نظر میرسد به جای تمرکز بیش از حد روی برنامه ریزی، اهمیت ها و کارکرد آن، مفیدتر خواهد بود روی این موضوع فکر کنیم که چرا ما در یک حوزه خاص، هدفگذاری و برنامه ریزی میکنیم و حتی تصمیم های قطعی میگیریم، اما به دلایل نامشخص دست به عمل نمیزنیم! چیزی که در زبان انگلیسی عنوان Procrastination (کار امروز را به فردا انداختن) به آن اطلاق میشود و من در فارسی، «به تعویق انداختن» یا «فرار از عمل» را به عنوان معادل آن در نظر گرفته ام.

قبل از نوشتن این متن، برخی از مطالعات و تحقیقات انجام شده در این حوزه را مطالعه کردم. اجازه بدهید آنها را با هم مرور کنیم.

          اهمال کاری و اعتیاد به کار: معتادان بی رحم

حدود ۲۰% انسانها را میتوان دچار بیماری «تعویق» به صورت «مزمن» دانست. به شکلی که این نوع رفتار در تمام دوره های سنی و بخشهای مختلف زندگی آنها مشاهده میشود. کسانی که قبضهای خود را دیر پرداخت میکنند، خواندن برای امتحان را به شب آخر واگذار می کنند، برای یک تماس تلفنی ۲ دقیقه ای، گاه دو ساعت یا دو روز وقت صرف میکنند و باز هم با سختی دست به تلفن میبرند

نکته دیگر اینکه به تعویق انداختن، هیج ارتباطی با مهارت مدیریت زمان یا برنامه ریزی ندارد. به عبارت دیگر، تحقیقات نشان داده است کسانی که کارهای خود را به تعویق می اندازند، از لحاظ توانایی تخمین زمانی و نیز برنامه ریزی، تفاوتی با سایر انسانها ندارند. بنابراین، اگر به چنین افرادی پیشنهاد کنید که یک سررسید خوب برای طبقه بندی کارهای روزانه و هفتگی و تهیه کنند، شبیه این است که بخواهید فردی را که سالها افسردگی مزمن و عمیق را تجربه میکند با گفتن یک حکایت طنز شفا دهید!

همچنین تحقیقات نشان میدهد که این الگوی رفتاری نادرست (یا شاید بیماری) موروثی نیست و با ما به دنیا نمی آید. بلکه به تدریج در ما شکل میگیرد. پدر و مادرهایی که فرزندان خود را به شدت کنترل کرده و از آنها میخواهند که منظم بوده و هر فعالیتی را دقیقاً در زمان مشخصی انجام دهند، بیشتر احتمال دارد چنین فرزندانی را تحویل جامعه دهند.

مطالعات نشان میدهند، ما در کودکی نیازمند این هستیم که با فعالیت های مختلف با سطوح مختلف مطلوبیت و رنج و لذت مواجه شویم. آنها را اولویت بندی کنیم و هر یک از آنها را انجام دهیم. اگر این تمرین در کودکی انجام نشده یا پدر و مادر برنامه از پیش طراحی شده ای را برای این منظور در اختیار کودک قرار داده و او را وادار به انجام این کارها بکنند، عملاً قدرت «مدیریت خویشتن» از کودک سلب میشود.

                                        اهمال کاری و اعتیاد به کار: معتادان بی رحم

معمولاً «تعویقی ها»، از مکانیزمهای «خودفریبی» قدرتمندی نیز برخوردارند. آنها میتوانند به سادگی تغییر اولویت ها را توجیه کنند، آنها شما را قانع میکنند که کار کردن تحت فشار زمانی، قدرت عملکرد را بالا می برد و ده ها دلیل دیگر که نهایتاً رفتار آنها را توجیه میکند.

«تعویقی ها»، همچنین همواره به دنبال عوامل بیرونی میگردند که تمرکز آن را به هم بزند و بهانه ای برای انجام کارهای دیگر باشد. خوشبختانه در دنیای مدرن امروزی، چک کردن

ایمیل، کنترل کردن بازدید سایت، شمردن تعداد لایک های یک پست در فیس بوک، مشاهده کردن موبایل برای کنترل اس ام اس های جدید، و انواع ابزارها به عنوان بهانه هایی مقبول برای منحرف کردن توجه و تمرکز ذهن وجود دارند و مورد استفاده قرار میگیرند.

سایر تحقیقات نشان داده اند که بیماری «به تعویق انداختن» میتواند مشکلات متعددی برای سلامتی فرد ایجاد نماید. این افراد سیستم ایمنی ضعیف تری دارند و بیشتر بیمار میشوند. نشانه های افسردگی و نیز بیخوابی نیز در اینگونه افراد بیشتر دیده میشود.

به نظر میرسد ساده ترین و دقیق ترین تعریف برای این بیماری، «فاصله زمانی طولانی بین اقدام و عمل» باشد. این فاصله گاه به حدی زیاد میشود که هرگز دست به عمل نمیزنیم. فهرست کتابهایی که قرار است روزی بخوانیم و فیلم هایی که باید روزی ببینیم تنها نمونه هایی از این فاصله اقدام تا عمل هستند.

 شاید تغییر دادن عادت «تعوبق»، در کوتاه مدت کار ساده ای نباشد. به همین دلیل پیشنهاد میکنم فعلاً به جمله ای که در ابتدای متن از قول روبرت بنچلی آمده است، بیشتر فکر کنید.

دلیل ندارد برای «فرار از عمل» «متوقف شویم» و هیچکاری نکنیم. ما عموماً برای انجام ندادن یک کار خاص، فهرستی از کارهای دیگر را به ذهن می آوریم و آنها را بهانه میکنیم. جان پری، ایده جالبی دارد. او میگوید من با بیماری «به تعویق انداختن» کنار آمده ام و به آن ساختار داده ام. به این شکل که بر خلاف توصیه عمومی که میگویند کارها را به ترتیب اهمیت انجام دهید، من همیشه فهرستی از کارهای خود را همراه دارم و به محض اینکه احساس میکنم میخواهم از وظیفه «الف» فرار کنم، سعی میکنم وظیفه «ب» یا «ج» یا «د» را انجام دهم. شاید تقدم و تأخر کارها به هم بریزد و برخی از کارها با تأخیر انجام شوند، اما حداقل این کار بیشتر نوعی «فرار رو به جلو» است تا «بازگشت رو به عقب».

شاید اگر قرار بود از برایان تریسی تقلید کنیم، به جای اینکه بگوییم: «اول قورباغه را قورت بده!» میتوانیم بگوییم: «اگر حوصله قورت دادن قورباغه را نداری، میتوانی برای فرار از این کار سخت، فعلاً با خوردن همین پشه کوچک خود را سرگرم کرده و از خوردن قورباغه فرار کنی. با این کار حداقل گامی به پیش نهاده ای!».

اجازه بدهید من هم به عنوان نویسنده این متن، اعتراف کنم که این متن را در شرایطی نوشتم که باید متن صحبتهای خودم را برای رادیو آماده میکردم و برای فرار از آن وظیفه قطعی، از مطرح کردن این حرفها برای شما به عنوان یک ابزار استفاده کردم...

                  اهمال کاری و اعتیاد به کار: معتادان بی رحم                            

همیشه وقتی از اهمال کاری حرف می‌زنیم، این واژه در ذهن ما یک بار منفی را هم ایجاد و تداعی می‌کند. اشتباه هم نیست. اهمال کاری و به تعویق انداختن واقعاً یک ویژگی منفی است. اینکه من به مهلت تعیین شده برای انجام کارها توجه نکنم و کارها را با تنبلی و به اجبار، آن هم پس از مهلت مقرر به پایان برسانم قطعاً صفت پسندیده‌ای نیست و جدا از اینکه یک عادت رفتاری نادرست است، می‌تواند فشارها و تنش‌ها و شکست‌های متعددی را در زندگی ما رقم بزند.

اما بیایید به متضاد اهمال کاری هم فکر کنیم. ببینیم که آیا متضاد آن، یک ویژگی رفتاری خوب است یا آن هم یک عادت رفتاری نادرست دیگر است؟

منبع: متمم.سایت استاد شعبانعلی