عوامل محیطی باعث می شوند که مدیران، برنامه هایی را در جهت ایجاد تغییرات جامع یا فراگیر در سازمان به اجرا در آورند.
عواملی که موجب ایجاد تغییر سازمانی میشوند عبارتند از:
1- ماهیت نیروی کار
2- تکنولوژی
3- ضربه های اقتصادی
4- رقابت
5- روند اجتماعی
6- سیاست های جهانی
تغییراتی که آگاهانه و از قبل برنامه ریزی شده باشد و نوعی اقدام آگاهانه و هدفدار به حساب میآید، تغییرات برنامه ریزی شده می باشند. این تغییرات توانایی سازمان را بالا می برند و در پی تغییر دادن رفتار کارکنان هستند. تغییرات برنامه ریزی شده در گرو تغییراتی است که در رفتار افراد و گروه های مشغول در سازمان رخ می دهد. عوامل تغییر می تواند مدیر، کارگر،کارمند یا از افراد غیر مدیر باشد که به عنوان یک مشاور ( فردی خراج از سازمان ) در آن سازمان کار می کند.
دو دیدگاه:
دیدگاه اول: سازمان مانند یک کشتی بزرگ است که برروی آبهاب آرام دریای مدیترانه به سوی بندری مشخص به پیش می رود و رویارویی با پدیده تغییر به صورت نوعی واکنش است که با برهم خوردن وضع موجود سازمان باید از خود دهد و تنها موردی است و گاه گاهی رخ می دهد.
دیدگاه دوم : سازمان بیشتر به یک قایق بزرگ شباهت دارد تا
یک کشتی . این قایق به جای اینکه در آبهای آرام شناور باشد باید از یک رودخانه
پرتلاطم بگذرد که جریان آب همواره طوفانی است. تغییر یک امر طبیعی است و مدیریت
باید به صورت دائم با این پدیده دست و پنجه نرم کند.
آبهای آرام: کرت لوین برای دست یازیدن به یک پدیده
تغییر، یک فرایند سه مرحلهای ارائه کرد .
( خروج از انجماد )
1.
نیروهای محرک
که رفتار را از مسیر و وضع عادی خارج کنند و این نیروها افزایش یابند.
2.
نیروهای
بازدارنده که موجب کندی حرکت میشوند و تعادل موجود را بر هم میزنند.
3.
این دو روش را
میتوان در هم ادغام کرد.
هدف از انجماد مجدد، تثبیت وضع جدید است تا بتوان نیروهای
محرک یا بازدارنده را در حالت تعادلی قرار داد. این دیدگاه مناسب حالتی است که
محیط نسبتا آرام باشدر