کیفیت زندگی کاری فرایندی است که سهام داران و ذینفعان سازمان میآموزند چگونه با یکدیگر بهتر کار کنند، عملیات را برای خود تشریح نمایند تا دو هدف بهبود کیفیت زندگی کاری اعضا و اثربخشی سازمانی به طور همزمان محقق شود. به تعبیر" کاسیکو" کیفیت زندگی کاری را در دو مفهوم میتوان تعریف کرد:
1- در تعریف عینی، آن معادل مجموعهای از شرایط و رویههای عینی و واقعی سازمانی میباشد که شامل خط مشی های ترفیع، سرپرستی مشارکتی، دخالت دادن کارکنان در تصمیم گیریها، شرایط کاری ایمن و ... میشود.
2- در تعریف ذهنی، عبارت از ادراکات کارکنان از بهداشت فیزیکی ( جسمی ) و روانی ( ذهنی) خود در محیط کار است در این مفهوم کیفیت زندگی کاری به معنای تصویری ذهنی و برداشت کارکنان سازمان از مطلوبیت فیزیکی و روانی محیط و شرایط کاری است.
بنا بر تعریف کیفیت زندگی کاری یک فلسفه مدیریتی است که باعث رشد شخصیت کلیه کارگزاران شده و به معرفی تغییرات در فرهنگ سازمانی میپردازد و با مطلوبیت فیزیکی و عاطفی کارکنان را ارتقا میبخشد.
کیفیت زندگی کاری دارای ابعاد مختلفی است که نشان از عکس العمل کارکنان نسبت به کار و پیامدهای آن دارند، مثلا بهداشت و ایمنی کار، ساعت و نوبت کاری، امنیت شغل ، جلت مشارکت ، مزلت اجتماعی و .... در این بین میان اکثر کشورها موردی چون تعادل بین کار و زندگی شخصی، مهمترین عامل رضایت از محیط کار است، که در این راستا سبکهای رهبری مانند سبک رهبری خدمتگزار میتواند موجب بهبود کیفیت زندگی کاری شود.
جدای از مباحثی مانند موقعیت و مقام شغلی، ناخشنودی از زندگی کاری افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. سرخوردگی، یکنواختی و خشم کارکنان ممکن است هم برای افراد و هم برای سازمانها هزینههای گزافی ایجاد کند. به همین دلیل مدیران به دنبال کاهش ناخشنودی شغلی در همهی سطحهای سازمان هستند. اما این کار به سادگی ممکن نیست؛ زیرا شناسایی و جداسازی عواملی که بر کیفیت زندگی کاری مؤثرند، دشوار است.
در پایان باید گفت که موفقيت برنامههاي كيفيت زندگي كاري مستلزم حمايت فرهنگ سازمانی از این برنامهها هست، عامل دیگری که میتواند بر موفقیت این برنامهها تاثیر بگذارد، موقتی یا دائمی بودن ساختار این برنامههاست، هر چه دوام این برنامه بیشتر باشد، احتمال موفقیت برنامهها بیشتر خواهد بود.