بنا به
گفته «داي» مديران دانا و هوشيار، مجموعهای از تاكتيكهاي بازاريابي در اختيار
دارند كه با محتواي آن اقدامات طرحريزي شدهاي را براي راه انداختن و گرم نگاه
داشتن بازار حرف و گفتگو به اجرا ميگذارند.برخي از اين تاكتيكها به شرح
ذيل هستند:
نگاه کنید به مطلب مديريت تبليغات شفاهي- بخش
اول
- پرورش مشتريان الگو: همه مشتريان يكسان خلق نشدهاند. برخي الگوها
از توانمندي فوقالعاده برخوردار هستند و ميتوانند افکار عمومي را شكل دهند.
به طور روز افزون، مديران بازاريابي درمييابند كه اگر محصولشان را به دستهاي
يك (الگو) برسانند، منافعي تصاعدي، همانند آنچه از بازارهاي انبوه عايد ميشود، به
دست خواهند آورد.
- محدود كردن عرضه: مردم، بيشتر آن چيزي را ميخواهند كه خود يا ديگران قادر
به داشتن آن نيستند. توليدكنندگان كالاهاي تجملي مدتها است كه از اين
زمينه بهرهبرداري كردهاند و امروزه شركتهاي ديگر هم به طور روزافزون
از آن استفاده ميكنند.
- بهرهگيري از چهرههاي
شاخص: براي دامن زدن به
جار و جنجال، تاكتيك ديگري كه شركتها براي سر زبان انداختن محصولاتشان از آن بهرهبرداري
ميكنند جلب حمايت و تاييد افراد سرشناس است. شركت «نايك» به يمن بهرهگيري از
چهرههاي سرشناسي چون «مايكل جوردن» و «تايگر وودز» در تبليغات خود، قدرتي عظيم
در بازار به وجود آورده است. به هر صورت، تبليغات تنها يكي از راههاي استفاده از
الگوها است.
نگاه کنید به مطلب انواع
روشهای فروش در فروشندگی
- در اختيار گرفتن قدرت و
توان فهرست بهترينها: فهرستهايي كه درباره
بهترينها انتشار مييابند، ابزار بالقوه اي براي سر زبان انداختن محسوب ميشوند.
زيرا اين فهرستها براي مصرفكنندگاني كه در ميان اطلاعات جورواجور سردرگم ماندهاند
و نميدانند به كدام توجه كنند، نقش تابلوهاي راهنما را بازي ميكنند.
- تشكيل
انجمنهاي محلي: تاكتيك آخرين از اين دست،
بر ايجاد وفاداري پايدار نسبت به محصول از طريق انجمنها ( و اجتماعات) تكيه
دارد. در ابتدا ممكن است اين تاكتيك شبيه تاكتيك پرورش مشتريان الگو به نظر آيد، اما
تفاوتي اساسي بين اين دو روش وجود دارد. مشتريان الگو عموماً از اينكه اولين
افرادي هستند كه از عرضه يك محصول جديد اطلاع مييابند، خرسند شده و لذت ميبرند. زماني
كه ديگران هم مطلع شده و محصول را ميخرند اين پيشتازان به كالاي منحصر به فرد
ديگري روي ميآورند.
نهايتا اينكه مطالعات بيانگر آن است كه در
مديريت تبليغات شفاهي سه نكته مهم قابل تأمل است:
نگاه کنید به مطلب چابکسازی
راهی برای مهار تغییرات
- بررسي فرايندهاي ورودي و خروجي تبليغات شفاهي در ميان
مشتريان و ديگر عوامل تاثيرگذار؛
- توسعه و اجراي يك استراتژي تهاجمي از طريق شناسايي فعاليتهايي
كه محرك پيشنهادات و توصيههاي مثبت ميگردد؛
- توسعه و اجراي يك استراتژي تدافعي كه توصيههاي منفي را كاهش
ميدهد.
با در نظر گرفتن چنين رويكردي مديران ميتوانند
كنترل بيشتري روي توصيهها و پيشنهادات شفاهي داشته و بتوانند سازماني مشتريمدار
ساخته و موانع را كاهش دهند.