بنا بر تعریف منظور از اثربخشی دورههای آموزشی در سازمان این است که آنچه که در دوره به فراگیران آموخته شده و فراگرفته اند تا چه میزان اهداف از پیش تعیین شده را پوشش داده است و باید گفت که اثربخشی اقدامات آموزشی زمانی قابل سنجش است که از قبل یکسری اهداف را تعیین کرده باشیم تا بتوانیم اثربخشی را اندازهگیری کنیم مگر نه قادر به انجام این کار نخواهیم و هر نتیجه ای، گزارشی خام خواهد بود.
گاها دیده میشود که علیرغم این اتفاق و روش اجرایی آن کارشناسان مجبور هستند که عملا فرمی را طراحی و اجرای نمایند ولی این فرم نمیتواند پاسخگوی نیاز ما در مورد اثربخشی دورههای آموزشی ما باشد.
این نکته راه هم باید اضافه نمود که سنجش اثربخشی فقط محدود به دورههای اجرایی آموزشی نمیشود مثلا آموزشهایی که کارکنان حین کار از همکاران و یکدیگر میآموزند نیز لازم است که مورد سنجش قرار گیرد چرا که وحدت سازمانی و اقدامات آن در این نقطه از سازمان شکل میگیرد.
نتایج یک اثربخشی درست به ما نشان میدهد که نیازسنجی ما چقدر درست و دقیق انجام گرفته و نحوه طراحی و اجرای دورههای آموزشی چگونه بوده است تا میزان خلا شایستگی را پرکند منظور همان فاصله وضعیت شایستگی موجود با شایستگی مطلوب است، برای همین منظور باید از روشهایی برای اثربخشی استفاده کرد که ما را به این هدف نزدیکتر کند.
یک اثربخشی اگر درست و دقیق و همینطور علمی انجام شود میتواند میتوان ادعا کرد که اجرای دورههای آموزشی چقدر به افزایش درآمد، کاهش هزینه، استفاده بهینه از تجهیزات، ارتقا بهرهوری سازمان، رضایت شغلی کارکنان و رضایت مشتریان و ... یاری رسانده است.برای سنجش اثربخشی دوره های آموزشی مدلهای مختلفی مطرح شده که در جای خود بسیار کارآمد هستند برای مثال، مدل کرک پاتریک، مدل فیلیپس، مدل هالتون، مدل سیپ و ... که هر چه دقیقتر انجام گیرد نتایج واقعیتر خواهد بود.
این موضوع که سازمانها، شرکتها به تبع آن مدیران در پی این موضوع هستند که نتایج آموزش و دورههای آموزشی مانند سایر حوزههای قابل مشاهده و قابل لمس باشد و این موضوعی است که برای رسیدن به آن باید از اثربخشی و مدلهای مربوط به آن استفاده کنیم ولی با این حال به این نکته باید ار اضافه کرد که علت کیفی بودن موضوعات آموزشی معمولا مشاهده فیزیکی آن سخت میسر میشود زیرا که نتایج آموزش معمولا در زمان طولانی و به کندی قابل لمس خواهد بود.
بنابراین این موضوع نتایج اثربخشی به دو بخش تقسیم میشود:
اثراتی که بر فراگیر گذاشته: مثل اینکه از مطالب آموزشی خوششان آمده یا نه یا یادگرفته اند یا نه ؟ مطالب را که یادگرفتهاند در محیط کار استفاده میکنند یا نه؟
اثراتی که بر سازمان گذاشته: این که دورههای آموزشی در سازمان باعث بهبود عملکرد شده یا نه، بازده سرمایهای داشته یا نه؟ بهرهوری را افزایش داده یا خیر؟