نکته مهم و اساسی در مورد اثر بخشی آموزشی آن است که قبل از آن که درصدد
بررسی نحوه اندازه گیري اهداف باشیم، میبایست در پی انجام صحیح فرایند آموزش و
اطمینان از تحقق آن در هر مرحله از این فرایند باشیم. در مورد اثربخشی آموزشی نیز نیز
دقیقاً وضع به همین گونه است.
بدین معنا که اندازه گیري اثربخشی به صورت مطلق و در پایان یک دوره آموزشی ایجاد وتضمین گردد و در پایان این فرایند براي اطمینان از صحت اقدامات و تحقق اهداف مورد بررسی و اندازه گیري قرار گیرد لذا با به کارگیری درست آن ها می توان اثربخشی دوره های آموزشی را تضمین کرد، بدین گونه است:
1) تعیین انتظارات پیش از شروع آموزش و یادگیری
تعیین انتظارات و کسب حمایت مدیریت پیش از شروع آموزش رسمی، از یک سو به تیم آموزش دهنده کمک میکند که بفهمد چه انتظاراتی از آنها، به عنوان برگزارکننده دوره دارند و از سوي دیگر شرکت کنندگان درك میکنند که آموزشی چگونه با فرایند کاري آنها مرتبط است که این امر موجب افزایش مشارکت کارکنان میشود.
2) یادگیری فرهنگ مربیگری
مربیان اغلب میتوانند در به کارگیري مهارتهاي جدید، کارکنان را راهنمایی کنند. به عنوان نمونه، یک شرکت بیمه پزشکی، دریافت که کارکنان دپارتمان تکنولوژي اطلاعات در مهارتهاي حل مسئله، تصمیم گیري و مدیریت پروژه نیاز به آموزش دارند. این شرکت براي بیان و آموزش این مهارت ها و هدایت کارگاه آموزشی ابتدا به تعدادي از تسهیلگران آموزش داد و سپس ازآنها خواست که مسئولیت مربیگري را پس از کارگاه به عهده گیرند. با گسترش خبر در سراسر سازمان، تقاضا براي کمک به مربیگري افزایش یافت. به این ترتیب نرخ بازگشت سرمایه گذاري حداکثر شده، همچنین مزایاي آموزش به صورت مستمر مشاهده میشود.
3) اطمینان یافتن از کاربردی بودن آموزش
یک چالش کلیدي براي فراگیري، شناسایی فرصتهاي به کارگیري مهارتهاي جدید است. هنگام برگزاري دوره یا کارگاه آموزشی اطمینان یافتن از اینکه تمامی فراگیران علاوه بر مطالب تئوري، درعمل نیز قادر به به کارگیري موضوعات مطرح شده درطول دوره میباشند، الزامی است. علاوه براینکه فرهنگ مربیگري می تواند به کاربردي کردن مباحث آموزشی کمک کند، یکی دیگر از راهکارها ایجاد ارتباط وتبادل اطلاعات توسط تیم آموزش دهنده با مدیر دپارتمان گیرنده، پیش از نهایی نمودن سرفصلهاي آموزشی است.
4) خلق محیط کاری برای پشتیبانی از به کارگیری مهارت های جدید
اگر محیط کاري به کارگیري مهارتهاي جدید را دشوار سازد، هزینههاي توسعه آموزش بیهوده است. یکی از روشهاي اطمینان از اثربخشی آموزشهاي ارائه شده، ایجاد فضا و شرایط براي به کارگیري مهارت هاي جدید است.
پیشنهاد می کنم مقاله عواملی که بر عملکرد کارکنان موثر است را هم بخوانید.
هدف از یادگیري، کسب نتایج قابل اندازه گیري است. توسعه مهارت باید به وسیله هدفهاي استراتژي و عملیاتی هدایت شود. براي مثال: تلاش براي توسعه مهارت در سازمانها که شامل آموزش و توسعه منابع انسانی در سازمان 129 یک پارچه سازي کلاسهاي آموزشی با کاربردهاي مرتبط با کار است. در طول یک کارگاه آموزشی در زمینه تولید، فراگیران تحلیل مسئله را آموخته، مفاهیم یاد گرفته شده جدید را براي مسائل موجود و بالقوه به کار گرفته و نتایج را مستند و ذخیره می سازند.