اینکه پژوهش بسیار مهم است جای هیچ شک و شبههای باقی نمیگذارد و همه نسبت به اهمیت آن واقفند اما شاید این سوال پیش بیاید چرا با این حجم از اهمیت چرا در کشور ما در این زمینه همچنان با نقطه مطلوب فاصله بسیار دارد؟
اگر بخواهیم عوامل این اتفاق را بررسی کنیم شاید اولین موضوعی که با آن رو به رو خواهیم شد بحث ساختار و مسائل مربوط به آن است، عواملی مانند کمبود بودجه های پژوهشی در ایران و سازمان های ایرانی نسبت به سایر کشورها یکی از عوامل است و از جهتی نبود مراکز حرفهای و تخصصی پژوهشی، مشکلات مالی پژوهشگران و مسائلی از این دست شاید مهمترین دلایل و موانع ساختار در کشور ما ایران است.
در نگاهی عمیقتر شاید به این نکته نیز پیبرد که در کشور ما چه در بخشهای دولتی و چه در بخشهای خصوصی نیاز چندانی به پژوهش نمیبینند، این در حالی است که در کشورهای دیگر اهمیت آن و نیاز به پژوهش دوچندان است و از جهتی توجه زیاد به پژوهش های سایر کشورها که به مسائل خود پاسخ داده اند و مربوط به آن فرهنگ می باشد ، پاسخگوی نیازها و مسائل ما در این حوزه نباشد.
به نظر میآید آنچه که در کشور ما در این حوزه به آن نیازمند است ایجاد یک روحیه اعتماد به نفس به نیروی خلاقیت و ابتکار در میان فعلان در حوزه پژوهش و ایجاد این باور که پژوهش های داخل و در میان سازمان ها و شرکتهای داخلی غیر قابل جایگزین است و باید بر راهکارهای بومی تاکید کرد و برای آن راه حل پیدا کرد؛ اینجاست که روشن میشود اهتمام به امر پژوهش و ایجاد بسترهای آن تا چه اندازه اهمیت و ضرورت دارد و موجب شکوفایی میگردد.
در نتیجه میتوان گفت که زنده و پویا بودن پژوهش میتواند موجب زنده ماندن فرهنگ کشور و حل مسائل مربوط به آن خواهد بود و ارزشمند سازی پژوهش به مفهوم معنا بخشیدن اعتبار و وجهه ای متمایز به امر پژوهش خواهد.