کد خبر: ۳۹۵۸
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۳

مدیریت مثبت اندیشی-بخش دوم

آچیچ فردی که نه دست و پا دارد الگوی انگیزه و نگرش مثبت است
 در استرالیا فرزندی به دنیا میاد که نه دست دارد و نه پا، پدر و مادرش قصد داشتن که او را در بیمارستان رها کنند، با اصرار بهزیستی و بیمارستان و ... در استرالیا پدر و مادر را تحت پوشش می‌گذارند تا فرزند رو قبول کنند، .. این فرزند بزرگ می‌شود و هشت سالش می‌شود... خب سخته...به مدرسه می‌رود و این هم سخته...چون مثل بقیه بچه‌ها نه می‌تواند که بنویسد و نه می‌تواند که راه برود و حتی خود او در هشت سالگی فکر خودکشی به سرش میزنه روزی معلمش به او می‌گوید که تو می‌تونی با دهنت خودکار رو بگیری؟ میگه که بله می‌تونم، معلم میگه که بنویس، او می‌گوید که نمی‌تونم... 41 مرتبه کاغذ رو پاره می‌کنه و بار 41 ام به صورت خیلی بدخط می‌تونه اسمش رو روی کاغذ بنویسه .. معلمش میگه که تا وقتی که می‌تونی خودکار رو با دهنت بگیری پس بهترین هنرمندی.
مدیریت مثبت اندیشی1
آقای آچیچ معتقد است که اولین بار فکر اینکه من می‌تونم... مثبت ...فکر اینکه من اراده‌اش را دارم.. مثبت..فکر اینکه من می‌توانم حرکت کنم .. مثبت .. از خودکاری که در دهان گرفتم شروع شد.... آقای آچیچ الان هنرمنده... سخنرانه انگیزشی در دنیاست .... مدیرعامل بزرگترین موسسه ی صبح روز زندگی با بیش از 300 کارمند است.. آچیچ کسی است که نه دست دارد و نه پا ولی کسی است که با دو انگشت در پا و با دهانش دارد بهترین کارها را می‌کنه و خلق می‌کنه... او در کتاب خود با نام نگرشی نوین می‌گوید که زمانی که انسان همه جور امکانات داره.. دست و پا ، سلامتی، مقداری سرمایه و امکان راه رفتن در یک جامعه را دارد.. این آدم موفقه، پیروزه و ثروتمنده ... می‌تونه یه کسب‌وکاری رو شروع بکنه ... لذا معتقد است که همیشه دنبال این باشید که حصارهای دور خودتونو بردارید.
مدیریت مثبت اندیشی2
ما در زندگی همیشه یکسری حصارها داریم ... که این حصارها جلوی پیشرفت ما رو گرفته‌اند ...مثلا یکی از اون حصارها نگرش‌های منفی ماست.. نمیشه... نمی‌تونم...توی این جامعه جواب نمیده...بازاره اگه بدبخت بشم چی ...مگه میشه با یک میلیون تومان کسب‌وکار راه انداخت... مگه میشه در بازاریابی موفق باشم...  لذا اولین حصاری که وجود دارد خودمان هستیم... پس اولین کار باید این افکار و این حصارها را دور خودمان را جمع کنیم.
مدیریت مثبت اندیشی3
در کتاب نگرش مثبت می‌گوید که تا زمانی که ما این افکار را دور خودمان داریم زمانی که ما این باورهای منفی را دور خودمان داریم ... زمانی که این عقاید منفی ما را احاطه کرده است .. هیچوقت از زندگی، کسب‌وکارمان، سلامتی مان، اطرافیانمان و ... لذت نمی‌بریم.... لذا کسی که یک کسب وکاری رو داره قاعده اول این است که از آن لذت ببرد.
مدیریت مثبت اندیشی4
آچیچ در کتاب خودش به یک نکته دیگر هم اشاره می‌کند و آن اطرافیان فرد هستند ... قطاری که حرکت می‌کند سنگ می خورد .. قطار تا زمانی که در ایستگاه هست کسی کارش ندارد اما زمانی که قطار حرکت می‌کند افرادی در خیابان و بیابان به او سنگ می‌زنند..پس آدم باید حرکت کنه و نترسه.. سنگ میخوره ... نمی‌توانید بگوید که من موفق می شم، ثروت اندوز میشم، رشد پیدا میکنم و... اما کسی به من توهین نکنه .. کسی به من حرف بد نزنه .. کسی بار منفی به من نده ... اینا همه هست اما باید مثل قطار حرکت کرد و نباید در ایستگاه ماند.