اینکه بدانیم یک ایده چطور به وجود میآید و چطور توسعه پیدا میکند بسیار مهم و ضروری است.
یک نکته در زندگی ما وجود دارد و اون اینه که ایده چیست و چطور میتواند باعث
توسعه ثروت و کسبوکار ما بشود؟ به تعریفی از مدیر شرکت اپل آقای تیم کوک توجه
کنیم، بیان میدارند که ایده یعنی متفاوت بودن، ایده یعنی عالی و ممتاز بودن، ایده
یعنی وقتی همه نا امیدن از بودن هستند شما بمانید و بگویید ما هستیم، ایده یعنی که
خلق عالیترین ها و بهترینها باشد، پس ایده یعنی خلق کردن و ممتاز بودن است، روشی
است که وقتی دیگران انجام میدهند، ما متفاوت انجام دهیم، کاری را که دیگران دارن
جلو میبرند را ما متفاوت جلو ببریم، لذ ایده نوعی خلق کردن، متفاوت بودن، ناهمگون
بودن و نوعی تغییر است، این ایده است، اما چه چیزی باعث میشود که ما در زندگی و
کسب وکارمان ایدهی متفاوتی داشته باشیم؟
چندین عامل وجود دارد که سعی می کنیم با مثالهایی آن ها را بیان نماییم:
- وقتی میتوانیم
باعث توسعه و بهبود ایده و خلاقیت خودمان بشویم که برای آن مدل داشته باشیم، مثلا
تمام مردم دنیا لباس تنشون است، اما کسی که اومد گفت لباس ارزون و با کیفیت و
متنوع عرضه میکنم یک نفر بیشتر نیست، آقای اورتگا، ایشان این ایده را مطرح کرده و
قانون اینکه لباس خوب و کیفیت قیمتش بالاس را شکستن، نام برند آنان زارا است، اون
به عنوان ثروتمندترین فرد از سوی مجلات اروپایی انتخاب شد. پس شرط اول ایده این
است که درست خلاف جهت آب شنا بکنیم.

-
آقای گاردنر بیان
میکنند که وقتی من دستفروشی میکردم و از اینطرف خیابان به آن طرف میرفتم و هیچ
پولی نداشتم، مدت ها به ماشین شویی مشغول بودم، یک روزی یک آقایی آمد و گفت میخواهی
برای من کار کن، قبول کردم، او توی کار سهام بود، حدود دو ماه با او کار کردم تا
راه و رسم سهام داری رو یاد گرفتم، گفتم که بیام یه کاری بکنم، سهامهایی رو که
قیمت کمی داشت و هیچکس آن ها را نمیخرید را میخرید و زمانی که بورس در حال رشد
بود و همه مردم آن سهامها را میخریدند میفروختم، و بعد از گذشت حدود سه ماه
مبلغ بسیار زیادی رو سود بکنم، سپس شرکت گاردنر به عنوان یک شرکت سهام داری رو
تاسیس کرد. گاردنر بیان میکند که خلاقیت یعنی با محیط اطرافت ارتباط برقرار کنی و
ضعفها و قوتهای محیطت را خوب درک کنی و بتوانی از آن ها در جهت سودآوری، منفعت
خودت استفاده کنی.

-
ایده درست است که
باید نوآور باشد اما در عین حال باید کاربردی نیز باشد، اگر ما نتوانیم ایده خود
را کاربردی کنیم، ایده ما هیچوقت عملیاتی نخواهد بود،مثلا ایده تبلیغات رو فوارههای
آب، که ایده بسیار نو و در عین حال کاربردی است که در کشور به خوبی در حال استفاده
است، و این ایده ثبت شده است، لذا یک ایده علاوه بر نو بودن باید کاربردی نیز
باشد.
- مطلب دیگری که
وجود دارد بحث دامنه و گسترش ایده است، لذا هیچوقت نگذارید دامنه ای ایده تان کوچک
بماند، مثلا تولید کاغذ از زباله، که در حال اجرا در دو منطقه است، خب ایده به این
خوبی و در حال اجرا چرا نباید گسترش پیدا کند؟ لذا توسعه ایده نیازمند ریسک و تلاش
بیشتر نیز هست، بنابراین یک ایده هر چه در یک محیط کوچک و محدود باشد زودتر از بین
میرود.
- عامل دیگر در
زمینه توسعه ایده و خلاقیت این است که بدانیم و بفهمیم خلاقیت چیست؟ بریان تریسی
در این زمینه بیان میکند که خلاقیت یعنی شناخت خود و تواناییهای خود، همین است،
نیازی نیست که فضا پیما بسازی و ... باید ببینی که چطور میتوانی با تواناییهایت
ثروت اندوزی بکنی، چطور خلاقیت رو به کار میاندزی، این یعنی یک انسان خلاق.
لذا همیشه باید به این فکر باشیم که ما چه خلاقیتهایی داریم و چه تواناییهایی
داریم و چطور میتوانیم آنها را شناسایی، توسعه بدهیم،