کد خبر: ۳۲۷۱
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۸
آموزش پدیده تبار

عوامل اثرگذار بر شخصیت- بخش دوم

سبک حل مسأله دارای دو بعد است. یکی از بعد جمع‌آوری اطلاعات است که شامل جمع‌آوری و سازماندهی داده‌هاست و دیگری از جنبه ارزیابی داده‌ها و تصمیم‌گیری است.

حل مسأله

وقتی این دو بعد با هم ترکیب شوند، چهار سبک حل مسأله به‌وجود می‌آید:

الف. سبک‌ احساسی_ عاطفی:

افرادی اجتماعی، وابسته و صمیمی هستند و حقایق را با توجه به افراد می‌سنجند. آن‌ها اشخاصی عملگرا و روش‌دار بوده و مشاغلی که با مردم ارتباط دارد را دوست دارند (همانند شغل روابط عمومی- تدریس- فروشندگی و...)

سبک تفکری- احساسی

ب. سبک تفکری- احساسی:

افراد عملگرا، منطقی، قاطع، حساس‌به‌ جزئیات بوده‌‌ و سازمان بوروکراتیک را ترجیح می‌دهند. آن‌ها در روابط متقابل شخصی مهارت زیادی ندارند و بیشتر برای مشاغلی همچون تولید، حسابداری، مهندسی و برنامه‌ریزی کامپیوتر مناسب هستند.

ج. سبک احساسی- شهودی:

این افراد، باحرارت، انسانگرا، کاریزماتیک و مثمرثمر هستند. حرفی که با این سبک تناسب دارند عبارتند از: روابط عمومی، تبلیغات، امور سیاسی و پرسنلی.

د. سبک تفکری- شهودی:

این افراد، خلاق، جدی و مخترع بوده و مشاغلی که از جهت طراحی و تجزیه و تحلیل چالشی هستند را دوست دارند. مشاغلی همچون طراحی سیستم، تحقیق و توسعه، مدیریت عالی و... مورد علاقه این‌گونه افراد است.

سبک تفکری- شهودی

4. مرکز کنترلی:

تعدادی از افراد باور دارند که بر زندگی خود کنترل دارند و بعضی دیگر بر این باورند که نیروهای خارجی زندگی آن‌ها را کنترل می‌کنند و این نیروها خارج از کنترل فرد هستند. شخصی که دارای موضع درونی است حوادث مرتبط با زندگی خود را کنترل می‌کند و‌ صفات مشخصه درونی فرد تعیین می‌کند که در یک موقعیت چه اتفاقی خواهد افتاد. چنین افرادی معتقدند که هر چه آن‌ها بخواهند با استعانت به ذات مقدس پروردگار برایشان دست‌یافتنی است. تحقیقات نشان می‌دهد که این افراد از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و به‌دنبال موقعیتی هستند که بتوانند از حکمت و جدیت‌ خود برای هدایت حوادث آینده استفاده نمایند و نتایج را کنترل کنند. این‌گونه افراد مشاغل سطح بالایی را اشغال می‌کنند، سریع‌تر مسیر ترقی خود را طی می‌کنند و همچنین به پاداش‌های درونی همچون احساس موفقیت، بهاء بیشتری می‌دهند. در مقابل افراد با موضع کنترل بیرونی، شخصیتی دارند که به پاداشهای بیرونی اهمیت بیشتری می‌دهند و به مشاغلی که از امنیت شغلی بالاتری برخوردار است گرایش دارند.

5. شخصیت درون‌گرا و برون‌گرا:

افراد برون‌گرا خجالتی بوده، در ارتباطات مشکل دارند و ترجیح می‌دهند تنها باشند. افراد برون‌گرا به میان مردم می‌روند، در ارتباطات خوب عمل می‌کنند و رفتاری تهاجمی دارند. بر طبق نظر((موریس)) افراد درونگرا از نظر رفتاری افرادی آرام، خویشتن‌نگر، هوشمند، منظم، احساسی، ارزش‌مدار (ارزش‌گر) و ناتوان در بیان مقصود هستند. همچنین شرکت در گروه‌های کوچک که دوستان صمیمی درآن حضور دارند را ترجیح می‌دهند. در حالی‌که افراد برون‌گرا، افرادی خوش مشرب، پرتحرک، کاوش‌گر در چیزهای جدید و بدون دلواپسی‌ هستند که مقصود خود را با بیان رسا اظهار می‌کنند. از نظر سازمانی بیشتر مدیرانی که نقش مدیر را در کارکردن با و به‌وسیلۀ دیگران انجام می‌دهند، مدیران برون‌گرا هستند و مدیرانی که تنها در یک دفتر آرام و بدون تأثیر عوامل خارجی کار می‌کنند، مدیرانی درون‌گرا هستند.

شخصیت درون‌گرا و برون‌گرا

6. عزت‌نفس:

درجه‌ای از احترام شخص به خود است. عزت‌نفس معیار اتکاء به نفس و احترام به توانایی‌ها و انگیزه‌های فردی است. عزت‌نفس ارتباط مثبتی با قاطعیت، استقلال و خلاقیت دارد و در سلسله مراتب نیازهای مازلو در سطح بالایی قرار دارد .افرادی که دارای عزت‌نفس بالا هستند، خیلی دوستانه، بامحبت و بیان‌کنندۀ نقاط مثبت در دیگرانند و افرادی که از عزت‌نفس پایینی برخوردارند،معمولاً از دیگران انتقاد می‌کنند، دیگران را مورد سرزنش قرار می‌دهند و به‌علت ایراداتی که دارند دیگران را از خود می‌رنجانند. از نظر سازمانی افرادی که دارای عزت‌نفس بالا هستند دارای عملکرد عالی می‌باشند و افرادی که از عزت‌نفس پایین برخوردارند، دارای عملکردی ضعیف هستند که به نوبۀ خود باعث تضعیف عزت‌نفس در آن‌ها می‌شود.

منبع: سازمان و مدیریت رویکردی پژوهشی