کاهش هزینه
در این استراتژی رهبری در صدد کاهش دادن هزینهها بر میآید، میکوشد از طریق کاهش دادن هزینهها، در مقایسه با شرکتهای رقیب، به سهم بیشتری از بازار دست یابد. در اجرای این استراتژی، سازمان بیمهابا در صدد افزایش کارایی برمیآید، در جهت کاهش دادن هزینهها از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند و در مقایسه با شرکتهای رقیب میکوشد تا کنترلهای شدیدتری اعمال کند.
در اجرای این استراتژی حفظ ثبات و پایداری در اولویت قرار میگیرد و شرکت به فکر نوآوری و خطرپذیری نیست. رهبری مبتنی بر کاهش هزینه به این معنی است که شرکت محصولات و خدمات را به قیمتهای رقابتی عرضه میکند ولی از کیفیت محصولات نمیکاهد و به سودی معقول تن در میدهد. کامپیوتر کامپک از این شیوۀ رهبری استفاده کرد، هزینهها را کاهش داد و توانست به هدف اصلی برسد ( هدف اصلی شرکت این بود که در عرضه کامپیوتر در دنیا اول شود) شرکتی که از این شیوۀ رهبری استفاده کند میتواند در شرکتهای رقیب ایستادگی کند، زیرا مشتریان نمیتوانند محصولاتی با کیفیت بالا و قیمت ارزانتر پیدا کنند.
متمایز ساختن محصول
سازمان در اجرای استراتژی مبتنی بر متمایز ساختن (Differentia tion) محصول در صدد برمیآید تا محصولات و خدماتی را که در آن صنعت ارائه میکند (نسبت به محصولات و خدمات شرکتهای رقیب) متمایز نماید. امکان دارد یک شرکت دست به کار تبلیغاتی زیاد شود، دربارۀ ویژگیهای متمایز و برجستۀ محصولات خود داد سخن بدهد، خدماتی استثنایی ارائه کند یا از نوعی تکنولوژی پیشرفته استفاده نماید تا بتواند محصول خود را بدان گونه درآورد که منحصر به فرد گردد. در این استراتژی مشتریهایی مورد هدف قرار میگیرند که به قیمت توجه زیادی نمیکنند، بنابراین فعالیت میتواند سود بخش باشد. خودروهای مرسدس بنز، وسایل و لوازم خانگی میتگ و قرص تایلنول در زمرۀ محصولات شرکتهایی هستند که به سبب به کارگیری استراتژی متمایز نمودن محصول سودهای زیادی به بار میآورند. به هر حال، شرکتها باید به یاد آورند که اجرای موفقیتآمیز این مثل تحقیق، دربارۀ محصول، طراحی و تبلیغات پرهزینه، شرکتهایی که این استراتژی را به کار میبرند باید از تواناییهای بسیر زیاد بازاریابی و کارکنان مبتکر و خلاق بهره مند باشند و شرکت منابع و فرص لازم در اختیار آنان بگذارد تا بتوانند ابتکار عمل به خرج دهند و نوآوری کنند.
تمرکز
در اجرای سومین استراتژی پورتر، استراتژی تمرکز(Focus strategy) بر نوع خاصی از محصول، سازمان میکوشد تا بر بخشهایی خاص از بازار یا گروههایی خاص از خریدار متمرکز شود. شرکت میخواهد از طریق کاهش هزینهها یا متمایز ساختن محصول و محدود کردن بازار به این هدف دست یابد. نمونهای از استراتژی تمرکز را میتوان در سازمان کارگزاری ادوارد جونز مشاهده کرد. این سازمان بر نیازهای سرمایهگذاری مناطق روستایی در آمریکا توجه نمود، دامنۀ فعالیتهای خود را به شهرهای کوچک رسانید، یعنی درست همان نقاطی که کارگزار بزرگ آمریکا، مریل لینچ، حتی برای گرفتن بنزین هم در جایگاههای سوخت این شهرها توقف نمیکردو این کارگزاری با روی آوردن به این بخش از بازار کوشید تا 1300 دفتر در این مناطق دایر کند و با توجه به فلسفه محافظه کارانه مردم این نواحی توانست بیش از 1 میلیون مشتری به خود جذب نماید.