کد خبر: ۲۵۸۵
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۸
آموزش پدیده تبار

نکاتی که حتی در مدرسه تجارت به شما نمی‌آموزند!

به گزارش پدیده تبار به نقل از هفته گذشته در یکی از دانشگاه‌های محلی میشیگان، در یک کلاس مدیریت اوراق بهادار با گروهی از دانشجویان کالج صحبت کردم. موضوع کلاس آزاد بود و به همین جهت تصمیم گرفتم در مورد چیزهایی که آرزو می‌کردم کاش در دانشگاه آموخته بودم (چیزهایی که در زمان تحصیل برایم شفاف نشده بودند) با آن‌ها صحبت کنم و تجربیاتم را با آن‌ها در میان بگذارم.

در ادامه این مقاله به چند نکته‌ای اشاره می‌کنم که احساس می‌کنم در مدارس تجارت از آن‌ها چشم‌پوشی می‌شود:

1. نحوه برخورد با مردم

من همیشه متحیر می‌شوم که چرا مدارس و دانشگاه‌ها انقدر بر علم، تئوری‌ها و مدل‌ها تاکید دارند اما به ندرت پیش می‌آید که بر روی مهارتی که هر کسی برای مدیریت زندگی به آن نیازمند است، تمرکز کنند. این مهارت چیزی نیست جز نحوه برخورد با مردم.

بنده شخصا در 99 درصد اوقات ترجیح می‌دهم با دانشجوی درجه B,ای که دارای مهارت‌های اجتماعی است کار کنم تا دانشجوی درجه Aای که نحوه برقراری رابطه و کار کردن با دیگران را بلد نیست.

2. تئوری نیازمند محتواست

یکی از دانشجویان نظر من را درباره بهینه‌سازی واریانس-متوسط و "سرحد موثر” پرسید. من به او گفتم که ایده کلی پشت این تئوری‌ها در موارد بسیاری برای صنعت مدیریت اوراق بهادار، بسیار مفید بوده است. گوناگونی و این ایده که سرمایه‌هایی که در یک اوراق بهادار متفاوت رفتار می‌کنند را سرجمع کنیم، یک مفهوم مهم است.

اما شما نمی‌توانید این قبیل مدل‌ها را با حرف عملی کنید. همبستگی‌ها و روابط بازاری دائما در حال تغییر هستند. هیچ چیزی پایدار نبوده و گذشته دریچه خوبی برای آن‌چه قرار است در آینده انجام دهید نیست.

تئوری "سرحد موثر” با توجه به یک مجموعه داده قدیمی، بهترین بازگشت‌های سرمایه ریسک-محور را به شما نشان خواهد داد. اما این تئوری نمی‌تواند بگوید که بهترین تخصیص دارایی برای آینده چه خواهد بود.

مدل‌ها و تئوری‌هایی که در کتاب ها ارائه می‌شوند، می‌توانند نقش مهمی در ساختن پایه علمی شما داشته باشند اما نمی‌توانند بازگوکننده تمام داستان باشند. افراد بسیاری هستند که بدون اندیشیدن در مورد پیچیدگی‌های دنیای واقعی، با استفاده پردازش نشده از این مدل‌ها خودشان را به دردسرهای بزرگی دچار می‌کنند. هیچ مدلی بی‌عیب نیست، پس اکثر اوقات چیزی که واقعا اهمیت دارد، نحوه تفسیر این مدل‌ها توسط کاربر نهایی است.

3. بخوان، بخوان، بخوان

بی‌شک من هزاران دلار خودم را برای خرید کتاب‌های دانشگاهی هدر داده‌ام. این بدان معنا نیست که دانش کتابی به درد نمی‌خورد، اما وقتی به عقب نگاه می‌کنم از این که تعداد کمی از کتاب‌هایی که خوانده‌ام کتاب‌های غیردرسی بوده‌اند، شوکه می‌شوم.

کتاب‌های بسیاری در مورد تجارت، سرمایه‌گذاری، تاریخ، مدیریت، روان‌شناسی و غیره وجود دارند که قیمت آن‌ها خیلی کم‌‍تر از کتاب‌های درسی است که دانشجویان خریداری می‌کنند و حاوی اطلاعاتی کاربردی و بسیار مفید هستند.

اکثریت غالب یادگیری من بعد از دانشگاه و با خواندن کتاب‌های بسیار محقق شد. ای کاش این فرایند را زودتر شروع کرده بودم. من نمی‌فهمم چرا دانشگاه‌ها این کتاب‌های کاربردی را معرفی نمی‌کنند و به دانشجویان اجازه نمی‌دهند که از تفکر و ایده‌های روشنفکران، سرمایه‌گذاران، رهبران تجاری، اقتصاددانان و نویسندگان گذشته استفاده کنند.

با مراجعه به مجموعه مقالات سهام‌داری وارن بافت (Warren Buffett)، (که می‌توانید آن‌را به صورت آنلاین و رایگان از این لینک دریافت کنید) می‌توانید چیزهای بیشتری نسبت به آن‌چه در بهترین مدارس مدیریت MBA کشور تدریس می‌شود، بیاموزید.

4. هیچ چیزی به ارزشمندی یک مدل تجاری کامل وجود ندارد

مطالعاتی که در مورد تجارت‌های موفق در دانشگاه هاروارد انجام شده‌اند همواره جذاب بوده‌اند اما چیزی که هیچ‌وقت در این مطالعات بررسی نمی‌شود تعداد کمپانی‌هایی است که دقیقا همان استراتژی را دنبال کرده‌اند و شکست خورده‌اند.

کمپانی‌های موفق معمولا محصولات، مدیران و استراتژی‌های فو‌ العاده‌ای دارند اما در کنار همه این‌ها، شانس بسیاری نیز نصیبشان می‌شود. وقتی که شما به مدرسه تجارت می‌روید هیچ‌کس در مورد شانس چیزی به شما نمی‌گوید چون این شاخص قابل سنجش و اندازه‌گیری نیست.

5. با کلاس‌های اقتصاد کلان خوش باشید!

بیشتر چیزهایی که من در کلاس‌های اقتصاد دانشگاه آموخته‌ام در طی دهه اخیر یا قبل آن رد شده‌اند. تمام چیزهایی که ما در مورد سیاست پولی، نرخ بهره و نرخ تورم آموخته‌ایم، اشتباه است. اما این چیزها در کتاب‌های درسی، هوشمندانه به نظر می‌رسند، پس باید باشند.

6. اهمیت انگیزه‌ها



وقتی سعی می‌شود انگیزه یک نفر برای انجام کار تجاری خاصی کشف شود، به اولین چیزی که نگاه می‌کنند، ساختار انگیزشی فرد مورد نظر است. انگیزه‌ها بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنید در شکل‌گیری خروجی‌ها تاثیر گذارند.

به انگیزه‌ها توجه کنید تا قادر به فهم کارهایی باشید که افراد و بنگاه‌های تجاری در دنیای تجارت انجام می‌دهند؛ چه این کارها منطقی باشند و چه نباشند.

7. فروش



رفتار اکثر افراد در مواجهه با فروشندگی، منفی است. اولین چیزی که با شنیدن کلمه فروش به ذهن اکثر افراد می‌رسد، یک دلال فریب‌کار خودرو می‌باشد! اما شما هیچ‌وقت نمی‌توانید در دنیای تجارت از موضوعات مربوط به فروش فرار کنید. تمام تجارت‌های جهان درحال فروش محصول یا سرویسی خاص هستند.

و در بسیاری از موارد شما مجبور خواهید بود که برای جلو رفتن یاد بگیرید چگونه هنرها و مهارت‌های خودتان را به دیگران بفروشید. متقاعدسازی کار چندان دوست داشتنی و محترمانه‌ای نیست اما برای پیش‌روی در دنیای تجارت غیر قابل اجتناب است.

8. روان‌شناسی و رفتارشناسی انسانی باید پیش‌نیاز شوند

در یکی از مصاحبه‌های اخیرم گفتم اگر قرار باشد کاری را دوباره انجام دهم، باید واحد روان‌شناسی را در دانشگاه بگذرانم. من هیچ‌وقت در طی دوران دانشگاه یا قبل دانشگاه مجبور نشدم (یا به عبارتی دیگر نیازی نبود) درس روان‌شناسی را بگذرانم.

شاید دلیل این موضوع آن باشد که هیچ فرمول، معادله و یا اثباتی برای رفتار انسانی وجود ندارد اما به نظر من این اشتباه بزرگ است. به نظر من هرکسی که وارد دنیای تجارت می‌شود، باید ملزم به خواندن کتاب "Thinking, Fast and Slow” شود.

9. هیچ کلاسی به بنام "سرمایه‌گذاری سخت است” وجود ندارد



شاید این مهم‌ترین پیامی باشد که سعی کردم در کلاس به دانشجویان برسانم چون آن‌ها در کلاسی بودند که آن‌ها را ملزم می‌کرد از طرف مدرسه، پول واقعی سرمایه‌گذاری کنند.

هیچ‌کس به شما نمی‌گوید که به دست‌آوردن سودهای اضافی در بازار به چه اندازه مشکل است. در چنین عصری شما برای ساخت دقیق‌ترین مدل اکسل ممکن برای ارزش‌گذاری دقیق یک تجارت، به ستوه خواهید آمد.

درک این که سرمایه‌گذاری موفق کار آسانی نیست، یکی از اولین قدم‌هاییست که مجبورید برای تبدیل شدن به یک سرمایه‌گذار بهتر، بردارید.

منبع: تکنولوگ