کد خبر: ۲۱۶۳
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۷
مدیران موفق و ثروتمند

درس‌هایی برای مدیریت ایده‌های کاروکسبی از فردریک تئودور

فرض کنید ایده فوق‌العاده‌ای دارید که می‌تواند شما را به نفر بعدی در فهرست مدیران موفق و ثروتمند تبدیل کند. فرض کنید نبوغ ایده شما در سادگی آن است. و حالا فرض کنید هیچ کس برای ایده شما اهمیتی قائل نیست.

درس‌هایی برای مدیریت ایده‌های کاروکسبی از فردریک تئودور


این شرایطی است که برای یکی از کارآفرینان موفق در تاریخ کاروکسب پیش آمد. فردریک تئودور که در ماساچوست کاروکسبی برای خود داشت، تمسخر، تا مرز ورشکستگی رفتن و بی‌تفاوتی مشتریان را تحمل کرد تا توانست به "پادشاه یخی" تبدیل شود.

در یک روز تابستانی در سال 1805، تئودور و برادرش به ایده‌ای رسیدند که امروزه بخش زیادی از زندگی ما بدون آن غیرممکن است: استفاده از یخ برای سرد نگه داشتن غذاها. دشواری‌های کاروکسب تئودور درسهایی برای کسانی دارد که قصد دارند قدم در راهی بگذارند که مقصدش داشتن کاروکسبی موفق برای خودشان است: پشتکار، چشم‌انداز، صبر و انعطاف‌پذیری.

در ادامه به چند نکته از داستان موفقیت فردریک تئودور اشاره شده است:

 

1) به خودمان اعتماد داشته باشیم.

مردم فکر می‌کردند تئودور دیوانه شده است. چه کسی حاضر بود برای خریدن یخ پولی پرداخت کند؟ روزنامه‌ها و مجلات او را مسخره می‌کردند و هیچ‌کس ایده او را جدی نمی‌گرفت به طوری که تئودور مجبور شد برای انتقال اولین محموله یخ خود به مناطق حوزه دریای کارائیب، کشتی بخرد. او فکر می‌کرد در آنجا مردم برای ایده او سر و دست بشکنند اما اشتباه فکر می‌کرد. زمانی که اولین محموله یخ به مقصد رسید، هیچ‌کس برای خریدن آن اشتیاقی نشان نداد. تئودور ناامید نشد و پس از تلاش‌های فراوان، دومین محموله یک موفقیت بزرگ برای او بود. اعتماد تئودور به چشم‌اندازش او را در مسیر موفقیت به پیش برد تا به مقصد نهایی رسید.

اگر ایده‌ای داریم که دیگران فکر می‌کنند تنها باید به آن خندید، به این نکته باید توجه کنیم که مردم همین فکر را هم در مورد کوپرنیک، کریستوف کلمب و استیو جابز می‌کردند. نباید فراموش کنیم که در مقابل هر نابغه‌ای که دیگران منظورش را نمی‌فهمند، 100 انسان معمولی وجود دارد که دیگران کاملاً منظورشان را می‌فهمند.

 

2) به راهی که شروع می‌کنیم، اعتقاد داشته باشیم و ناامید نشویم.

اولین شریک تئودور که برادرش بود، خیلی زود منصرف شد و خود را از کاروکسب بیرون کشید. تئودور هم برای منصرف شدن دلیل کم نداشت. برای مثال دولت ایالات متحده زمانی که دید کاروکسب او در حال رونق گرفتن است تحریم‌ها و فشارهای زیادی را به او تحمیل کرد اما هیچ‌کدام از آنها نتوانست تئودور را از رسیدن به هدفش و چشم‌اندازی که برای خود تعریف کرده بود، منصرف کند.

 

3) برای آینده برنامه داشته باشیم.

خیلی پیش می‌آید که مدیران و صاحبان کاروکسب آنقدر روی رشد سازمان تمرکز می‌کنند که برنامه‌ریزی برای آینده را نادیده می‌گیرند. موفقیت در کاروکسب به شدت بستگی به توانایی سازمان در رسیدن به پیشرفت پایدار دارد. راز ماندگاری در این است که ابتدا خودمان را بشناسیم و سپس این توانایی را داشته باشیم که در مواقع لزوم خودمان را با شرایط تطابق بخشیم.

متخصصان تخمین می‌زنند که در سال 1880 یک امریکایی که در مناطق شهری زندگی می‌کرده، حدود یک تن یخ در سال مصرف می‌کرده است.

در سال 1900 بیش از 775 شرکت در ایالات متحده به تولید و توزیع یخ می‌پرداختند. هر چند اینگونه تصور می‌شد که تقاضا برای این محصول تا ابد ادامه داشته باشد اما نوآوری باعث شد که این بازار خیلی زود "ذوب" شود. در شروع قرن بیستم فریزرهای الکتریکی آنقدر مطمئن و جذاب بودند که صنعت یخ‌سازی را که تصور می‌شد هیچ‌کس نتواند آن را شکست دهد، نابود کردند.

فریزرها به مصرف‌کنندگان امکان دادند که در خانه خود یخ داشته باشند و دیگر دلیلی وجود نداشت که حجم عظیمی از یخ به مناطق مختلف فرستاده شود. تئودور دیگر در آن زمان زنده نبود، اما خیلی از شرکت‌های فعال در صنعت یخ‌سازی به دلیل توجه نکردن به تغییرات بازار زمین خوردند.

 

تعادل برقرار کردن میان رشد و حفظ تمرکز روی هسته کاروکسب و در کنار آن توجه به تغییرات بازار و ایجاد سازمانی پایدار شاید کار چندان آسانی نباشد اما برای آنکه عمر ما در بازار کوتاه نباشد، حتماً باید به این موارد توجه کنیم.


منبع: dargi.ir