کد خبر: ۱۰۶۱
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۸
آموزش نخبه

راهکارها و شیوه‌های آموزش فراگیران نخبه

هدف اصلی این مقاله..
                                     راهکارها و شیوه‌های آموزش فراگیران نخبه

ارائه انواع راه ها و روش های آموزشی برای گروه نخبه است که می تواند مفید واقع شود و توانایی های آنان را تحقق بخشد. نگارنده پس از بیان تعریف و ویژگی های نخبگان و توضیح ضرورت رعایت تفاوت های فردی در تعلیم و تربیت و اهمیت آموزش آنان، به موضوع اصلی پرداخته است.
  • چکیده

فراگیران نخبه، نیازها و استعدادهایی دارند که در قالب برنامه های عادی مدارس و مراکز آموزشی برآورده نمی شوند و به درستی پرورش نمی یابند. از این رو، باید تغییراتی در این نوع برنامه ها به وجود آورد. در این مقاله، راه کار و شیوه هایی برای تغییر در محتوا، روش و محیط آموزشی کلاس های عادی ارائه شده است. روش های «شتاب بخشی»، «غنی سازی» و «پیچیده سازی» برای تغییر محتوا، روش «حل مسئله» و «آفرینندگی» برای تغییر شیوه تدریس، و روش های «سرعت»، «گروه بندی» و مانند آن برای تغییر محیط آموزشی به کار گرفته می شوند.

  • مقدّمه

انسان با توانایی های بالقوّه به دنیا می آید. این توانایی ها در اثر پاره ای عوامل در برخی بیشتر و در برخی دیگر کمتر بروز می کنند. اصطلاح «نخبه»۱ به کسی اطلاق می شود که با استعدادها و توانمندی های برجسته خویش، در مقایسه با افراد عادی، می تواند کارهای مهم تر و پیچیده تری انجام دهد.
در محیط آموزشی، نیازها، علاقه ها و ظرفیت های شاگردان نخبه گسترده تر و بالاتر از دیگر شاگردان است. بنابراین، تهیه کننده برنامه و مربّی آموزشی باید شرایط و امکانات ویژه ای را تدارک ببیند و به روش هایی روی آورد تا این گروه برگزیده بتواند توانایی های خود را به کار گیرد و به سوی رشد و پیشرفت گام نهد.
در میان نوشته های تربیتی، به مناسبت های گوناگون، موضوع تعلیم و تربیت نخبگان و تیزهوشان از سوی دانشمندان و صاحب نظران این رشته مطرح شده است. عده ای این موضوع را به صورت جداگانه و به تفصیل مورد بررسی قرار داده اند و عده ای دیگر در ضمن مباحثی مانند روان شناسی تربیتی و دانش آموزان و فراگیران استثنایی به آن اشاره کرده اند.
هدف اصلی این مقاله ارائه انواع راه ها و روش های آموزشی برای گروه نخبه است که می تواند مفید واقع شود و توانایی های آنان را تحقق بخشد. نگارنده پس از بیان تعریف و ویژگی های نخبگان و توضیح ضرورت رعایت تفاوت های فردی در تعلیم و تربیت و اهمیت آموزش آنان، به موضوع اصلی پرداخته است. این نوشته بر پایه این باور شکل گرفته است که برای آموزش سرآمدها، نمی توان به برنامه های عادی مدارس بسنده کرد، بلکه باید محتوا، روش و یا محیط تربیتی آن را تغییر داد. در این زمینه، روش های «شتاب بخشی»، «غنی سازی» و «پیچیده سازی» برای تغییر محتوا، روش «حل مسئله»، «مسئله یابی» و «پرورش خلّاقیت» برای تغییر شیوه یاددهی، و روش های «سرعت»، «گروه بندی» و مانند آن برای تغییر محیط آموزشی به کار گرفته می شوند.

                    راهکارها و شیوه‌های آموزش فراگیران نخبه
  • مفهوم شناسی

در نوشته های علمی، واژه هایی مانند «نخبه»، «درخشان، نابغه، سرآمد»،۲ «بااستعداد، پراستعداد و تیزهوش»۳ به جای هم به کار می رود. این کلمات با اندکی تفاوت، معنای مشابهی دارند. صرف نظر از اختلاف این اصطلاحات، شناسایی و تعیین ملاک ها و ویژگی های کسی که از چنین صفاتی برخوردار است، اهمیت دارد.
دانشمندان تعلیم و تربیت تعریف های گوناگونی از «نخبگی» یا «تیزهوشی» ارائه داده اند. شاید بتوان گفت: در این مورد، اتفاق نظر کاملی وجود ندارد. گروهی بر این باورند که اصطلاح «نخبه» به کسی اطلاق می شود که بتواند در بسیاری از جنبه های ذهنی، روانی و رفتاری، توانایی فوق العاده ای از خود نشان دهد، در حالی که گروه دیگر تنها بر برخی از جنبه های آن تأکید دارند. آدامسون (Adamson) می گوید:
مفهوم مبهم «سرآمد» ممکن است عبارت باشد از: پیشرفت تحصیلی برتر، هوش بالا، یادگیری فوق العاده سریع، وجود توانایی یا قریحه فوق العاده ای خاص یا ترکیبی از همه اینها.۴
هاویگرست (Havighurst) «تیزهوش» را این چنین تعریف می کند:
«
تیزهوش» یا «سرآمد» کسی است که در یکی از رشته های با ارزش، از خود توانایی و برجستگی قابل توجهی نشان دهد.۵
کمیسیون آموزش و پرورش آمریکا در سال ۱۹۶۹ موارد ذیل را معیار و ملاک سرآمد بودن در نظر گرفت:

  • استعداد هوش عمومی
  • استعداد درسی ویژه
  • تفکر خلّاق
  • توانایی رهبری
  • ذوق و استعداد هنری
  • توانایی روانی ـ حرکتی

بنابراین، «نخبه و سرآمد» به کسی گفته می شود که مطابق تشخیص اهل فن، در هر یک از زمینه های یادشده موفقیت قابل توجه و یا توانایی بالقوّه ای دارد. این افراد قریب سه تا پنج درصدجمعیت مدرسه را تشکیل می دهند.
برخورداری از بهره هوشی بالاتر از متوسط، برجستگی خاص در یادگیری مطالب، توانایی تفکر انتزاعی، ارائه پاسخ های پیچیده و تازه، درک و فهم سریع روابط بین عناصر، توانایی تعمیم، گستردگی و تنوّع گنجینه لغات، حافظه قوی، انرژی زیاد، قدرت خیال پردازی، توجه و تمرکز حواس بالا، کنجکاوی، علاقه و انگیزه قوی، روان سخن گفتن، خوش خلقی، علاقه مندی به مسائل بزرگ ترها و قدرت رهبری از مهم ترین ویژگی های عمومی نخبگان است.۷

  •   رعایت تفاوت های فردی۸ در آموزش

اگر به انسان های پیرامون خود بنگریم، می بینیم که آنان دست کم در برخی جنبه ها با یکدیگر تفاوت دارند. شاید نتوان دو نفر را پیدا کرد که از هر لحاظ شبیه هم باشند. این تفاوت ها، هم در ویژگی های جسمی و هم در خصوصیات روانی دیده می شوند. برخی توانمند و قوی هستند; برخی دیگر در ضعف و ناتوانی به سر می برند; برخی از بهره هوشی بالایی برخوردارند; برخی دیگر کم هوش هستند; عده ای در انجام کارها و تکالیف توانمندی ویژه ای از خود نشان می دهند; عده ای دیگر تنها از روی ناچاری به کاری اقدام می کنند; یکی به ورزش علاقه دارد و دیگری به مطالعه. همه این تفاوت ها را می توان در جنبه های «توانایی جسمی، وضع ظاهری، هوش، استعداد، شخصیت، علاقه و انگیزش»۹ خلاصه کرد.
اهمیت این تفاوت ها در کارایی و اثربخشی آموزش و سایر فعالیت ها آشکار می گردد. رعایت تفاوت های فردی در تعلیم و تربیت و به طور کلی، انجام کار و رفتار فرد نقش تعیین کننده ای دارد و نادیده گرفتن آن سبب می شود تا همه افراد با دید یکسان نگریسته شوند. اگر کسی احساس کند که می تواند کاری را به خوبی و با علاقه و انگیزه انجام دهد، از آن کار اظهار رضایت می کند، اما چنانچه انرژی و توانایی لازم برای انجام کاری نداشته باشد، حس ناامیدی را در خود می پروراند و با شکست های پی در پی مواجه می شود.
بحث درباره تفاوت های فردی جایگاه ویژه ای در تعلیم و تربیت دارد. این مسئله توجه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. افلاطون (Plato)، فیلسوف یونانی، معتقد است: همه افراد را نمی توان به طور یکسان تربیت نمود.۱۰ او عمده ترین هدف تربیت را «کشف استعدادهای برجسته» می داند که باید برای زمام داری جامعه آرمانی برگزیده شوند. روسو (Rousseau)، فیلسوف فرانسوی، هدف تربیت را شکوفا ساختن هستی آدمی و ویژگی های طبیعی آن می داند. او می گوید:
طبیعت انسان را نیک خلق کرده است، ولی جامعه او را بد تربیت نموده است.
بنابراین، مربّی باید بکوشد تا ویژگی، توانایی و علاقه طبیعی فرد را آشکار سازد. «شاگردمحوری» به جای «معلم محوری»، از مهم ترین دستاوردهای علمی اندیشه روسو در آموزش و پرورش است که متفکران و مربّیان بزرگی همچون پستالوزی (Pestalozzi) آن را می پذیرند و در آموزشگاه خود به کار می بندند.
مفهوم «تعلیم و تربیت» نیز می تواند اهمیت تفاوت فردی را روشن سازد. اگر در ماهیت و تعریف «تعلیم و تربیت» رشد همه جانبه فرد۱۲ مهم ترین شاخص در نظر گرفته شود، بستر چنین رشدی پس از شناخت و آگاهی از ویژگی ها و خصوصیات فراگیر فراهم می آید. مربّی در کار تربیت و هدایت جنبه های گوناگون رشد شخصیت، با افرادی سر و کار دارد که نیازها، علاقه ها و توانایی های متفاوتی دارند. او نمی تواند بدون توجه به ابعاد و گستره تفاوت های فردی، هدایت جنبه عقلانی، عاطفی، اخلاقی و سایر جنبه های رشد را به درستی انجام دهد; چون هر کس بر اساس خواسته ها، انگیزه ها و ظرفیت های وجودی خاص خود رشد می یابد و به کمال می رسد.
از سوی دیگر، عدالت و تساوی فرصت های آموزشی اقتضا می کند تا توانایی ها و استعدادهای فراگیران به شایستگی شناسایی شوند تا هر کس به سهم خود، از آموزش و پرورش بهره مند گردد.۱۳ هر کس حق دارد تا در جهت رشد و پیشرفت خود، از برنامه های آموزشی فراهم شده حداکثر استفاده را ببرد. این حق در صورتی به درستی ادا می شود که برنامه ریزی ها و طرّاحی ها مطابق توان و ظرفیت های متفاوت انسان ها تدوین شود و به مرحله اجرا درآید.
از این رو، در برنامه...